آیا تغییر دادن دیگران امکان پذیر است؟

تصور کنید که شما در طول زندگی تان به طور کاملا ذاتی، یک فرد منظم و تمیز بوده اید. منظور این است که همواره یک فرد منضبط بوده اید. به عنوان مثال، نمی توانید بی خیال ظرف های کثیف ناهار شوید و آن ها را برای وقت دیگری بگذراید. همیشه خیلی سریع پس از هر وعده غذایی ظرف ها رو می شویید و همواره پس از استفاده از وسایل مختلف، آن ها را سر جای خود می گذارید.

حالا تصور کنید که با شخصی بوده اید که همه چیز را به هم می ریزد و وسایل را به صورت نامرتب رها می کند، در واقع با بی نظمی هیچ مشکلی ندارد. آیا برای این که طرف مقابل شما احساس راحتی کند، خودتان نیز فرد نا منظمی می شوید؟ پس چگونه می توانید انتظار داشته باشید که او تبدیل به یک فرد منضبط شود؟ شما نباید انتظار داشته باشید که آدم ها به خاطر شما تغییر کنند. پس برای رسیدن به مفهوم موفقیت در زندگی همواره باید این را بدانید که شما قادر نیستید کسی را تغییر دهید.

در صورتی که شما واقعا یک فرد منضبط نباشید، ممکن است متوجه نشوید که مشکل از چیست، اما در صورتی که به صورت ذاتی منضبط باشید، فکر می کنید که می توانید با تلاش زیاد از آن ها بخواهید که خود را اصلاح کنند و در تمام موارد حق با شماست. اما به خاطر داشته باشید که شما به هیچ وجه قادر نخواهید بود، افراد را تغییر دهید.

حتی در صورتی که از آن ها بخواهید و آن ها هم واقعاً قصد داشته باشند که تغییر کنند، باز هم نمی توانند این کار را انجام دهند. در واقع، آن ها می توانند رفتار خود را تغییر دهند؛ ولی به هیچ وجه نمی توانند شخصیت خود را دگرگون کنند. ممکن است شما همسر نامنظم خود را قانع کنید که حوله اش را بر روی زمین نیندازد و به جای آن حوله اش آویزان کند؛ احتمالا او این کار را انجام می دهد، ولی باز هم آن را کج و معوج آویزان خواهد کرد. پس برای این که به مفهوم موفقیت در زندگی برسید باید به خاطر داشته باشید که شما نمی توانید هیچ کس را تغییر دهید؛ همان طور که نمی توانید کسی را به صورت ذاتی منظم کنید.

راز فیلمی روایت‌گونه و به صورت مصاحبه در مورد باور شبه علمیِ قانون جذب است. این فیلم تولید سال ۲۰۰۶ در استرالیا، به کارگردانی درو هریوت (به انگلیسی: Drew Heriot) می‌باشد.

کتابی به همین نام نیز نوشته شده‌است. نویسنده کتاب راندا برن می‌باشد که تهیه کنندگی این فیلم را نیز برعهده داشته‌است.

این فیلم که در قالبِ یک مستند و با شرکت برترین اساتید جهان ساخته شده برای ارائه فرضیه «قانون جذب» استفاده می‌کند، که بیان می‌دارد احساسات و تفکرات ما می‌تواند حوادث بیرونی را جذب و بر آن‌ها تأثیر بگذارد کند. این فیلم همچنین اظهار می‌دارد در طول تاریخ، کسانی که در پُست‌های مهم قدرت بوده اند، علاقه داشته‌اند این قانون را از عموم مردم پنهان نگه دارند یا زیاد آن را علنی نکنند .

این فیلم شامل مصاحبه‌هایی با کسانی است که متخصص و مولف در حوزه‌های فیزیک کوانتم، روان شناسی، متافیزیک، الهیات، فلسفه، سرمایه‌گذاری، فنگ شویی و پزشکی هستند، و «معلمان راز» خوانده می‌شوند.

یکی از پرسش هایی که اکثر پسرا دارن اینه که ما اصلا باید چی بگیم به یک زن که بتونه اون رو جذب کنه وارد چت میشیم با یک فرد غریبه

چی باید بگیم محتوای صحبتمون باید چی باشه؟

مدیریت گفتوگو یکی از بحث هایی هست که خیلی زیر مجموعه داره مثل اینکه استارتر ها چی هستند جملاتی که باید گفتوگو رو باهاشون شروع کنید تفاوت مدل گفتوگو زن و مرد چیه بادی لنگویچج چیه چه مقداری از خودتون باید اطلاعات بدید ....

به دختر ها چی بگوییم؟

اما به صورت خلاصه اگر بخوام بگم که چه چیز باید به یک زن بگیم باید بگم که استارت گفوگو راه های زیادی داره اما اون راهی که در 90 درصد اوقات جواب میده اینه که شما با یک شوخی کار رو اغاز بکنید با یک چیز خنده دار

چگونه شوخی "خوب"بکنیم؟

باید شما برید صفحه اون طرف رو نگاه بکنید  اگر در اینستاگرام هست یا اگر در میهمانیی هستید

فضا رو نگاه بکنید یک چیز جالب بامزه بگید و معمولا بهتر هست که اول بصورت یک سوال جدی مطرح بشه مثلا طرف زده حقوق دانم بهش میگی

ببخشید من یه سوال حقوقی دارم! بعد که میگه بفرمایید یه چیز بامزه میگید ...

شوخیی که شما انجام میدید باید هم بامزه باشه باید روش فکر بکنید هم نترسید از گفتنش هم یه چیز پیچیده ای نباشه این میشه استارت گفتوگو

تا چند جمله مگر اینکه طرف یک فضای دچی داشته باشه که اون فرمولش چیز دیگه ایه تا یه مئتی باز سعی میکنید گفتگو رو به همین حالت جالب ادامه بدید

و بعد وارد محتوای دوم میشید و اون هم صحبت کردن و اشتراک گفتوگو درباره احساسات عمیق حتی اما نه به یکدیگر! مثلا به مرگ میتونید داشته باشید به خدا میتونید داشته باشید

به خود عشق میتونید داشته باشید حسی که راجع به زندگی دارید حسی که راجع به مادر دارید حسی که مثلا راجع به مود دارید بحث هایی که دختر ها شاید خوششون بیاد باید راجع به اینها یک ابرازی بکگنید یعنی فضا رو از شوخی بیارید بیرون ولی نرید توی فضای جدی

پس اول شوخی بعد میرید توی فضای احساسات عمیق

وبعد این هست که به سمت یک غم عمیق ببرید گفتوگو رو یعنی مثلا از یک دوست واقعی یا خیالی اگر ضربه ای خوردید یا مثلا این که خیلی حس بدی دارید ازینکه عشق توی دنیا گم شده یا یک عزیزی رو از دست دادید شما

لزومی نداره واقعی باشه باید بشینید فکر کنید راحع بهش .. دوستی رو از دست دادید ... عشقی رو از دست دادید این یکی از قواعد مهم

مایند کنترل یا کنترل ذهن شما موقعی میتونید بر قلب یک نفر سیطره پیدا کنید که بتونید هم اونرو بخندونید هم بگریونید

جتما پیشنهاد میکنم فیلم نهنگ عنبر 2 رو ببینید فیلم های کمدیی ماندار هستند که فقط شمارو نمیخندونن بلکه شما رو به گریه هم همیندازن

ببینید این سه محتوا یعمی شوخی ابرزراز احساسات عمیق به یک مسئله و ابراز یک غم عمیق البته باز نباید ناله باشد

چگونه موضوع گفتوگو رو عوض کنیم؟

مباید غرغر باشه نباید نشانه ضعف شما باشه نباید اینجوری باشه که شما ضعیف بدوید و یک ضربه ای رو خوردید باید چیزی باشه که در ان قوی بودن این ضربه رو متحمل شدید به یاد داشته باشید که گفتوگو با زنان

یک گفتوگوی علمی نیست که بخواید اینارو کاملا حذا کنید نباید پرش بین موضوعات داشته باشید باید شیفتتون چه داخل شوخی چه وقتی

میخواید از شوخی بیاید به فاز جدی باید یک پیوستگی داشته باشه یعنی از یک جمله جمله بعدی زاییده بشه گفتوگویی که دائم پرش پیدا کنه

این جذاب نیست باید پیوستگی داشته باشه

چگونه توازن گفتوگو را رعایت کنیم؟

باید گفتوگو با یک زن مثل یک رقص دو نفره میمونه!  باز تکرار میکنم نباید ابراز احساسات نصبت به

طرف مقابل داشته باشید یه نکته دیگه ای که باز خیلی مبتلا به هستش حفظ توازن حجم گفتوگو هست یعنی اینطور نباشه که شما یک پاراگراف حرف میزنید

اون یک کلمه جواب بده اگر میبینید اون هی داره تک کلمه ای جواب شمارو میده این یعنی توجهش رو از دست دادید!

باید او هم متناسب با شما حرف بزنه یکمی طول میکشه یکمی کار سخته ولی باید سوالاتتون رو طوری بپرسید که ادامه دار باشه

باید سوالاتع در زمینه احساسات باشه نه در رابطه با اطلاعات شخصی

باید مثلا درباره احساساتش نصبت به ارتباط قلبی با خدا یا مثلا اگه بتونی یک مرده رو زنده بکنی کیه واگر گفت فلانی سریع باید بپرسی چرا فلانی

حالت تک سوال تک جواب نشه ...

برای خیلی از پسر ها این سوال مطرحه که چرا دخترها هرکی میره سراغشون رو پس میزنن چرا وقتی ما از یه دختر درخواست میکنیم که یه

فرصتی بده باهم اشنا بشیم یا با هم صحبت کنیم همو بشناسیم براچی میگه من نمیخوام وارد رابطه بشم؟ دلیل این همه پس زدن و نپذیرفتن چیه

دوستان یک محاسبه ساده اگر شما انجام بدید یه دختر اگر قیافه داشته باشه حداقل در روز 10 نفر توی اینستاگرام توی شبکه های اجتماعی

بهش پیام میدن و میگن سلام خوب هستید؟ میتونم چند دقیقه مزاحمتون بشم؟ میتونم چند دقیقه وقتتون رو بگیرم؟ یا یه استوریی چیزی میذاره ....

یا مثلا شروع میکنه به توهین به دختر ... در هفته میشه 70 پسر در ماه میشه 300 پسر و در سال میشه حدودا 3700 پسر و یک دختر وقتی که 25 سالشه بشه

نزدیک 40000 پسر و بیشتر به او درخواست دوستی دادن و تازه همه اینها مجازی ها هست چند برابرش رو بیرون هست خانم خوشگله؟ چطوری؟ برسونمتون؟ ... یعنی اینو حداقل ضرب در دو بکنید و در یک سال حدود 10 هزار پسر میان سراغ یک دختر یک لحضه به این عدد فکر کنیم

چکار کنیم دخترها مارا پس نزنند؟

اگر این دختر بخواد به همه این پسر ها فرصت بده و باهاشون چت کنه و ببینه که میتونن خودشون رو ثابت کنن یا نه باید کل زندگی و حتی خواب و خوراکش رو هم بذاره کنار و با این پسر ها صحبت بکنه

ممکنه بگی خوب با یکی بلخره دوست میشه و این روال ادامه پیدا نمیکنه مشکل اینه که ما پسر ها ماشاالله رو که نیست! یعنی دختر هم بگه من با کسی هستم یا وو باز ول نمیکنیم دوستان این رقم ها رقم های سنگینیه

دختر ها چیکار میکنن چه واکنشی نشون میدن > یک واکنش خیلی خیلی منطقی دارن به این مسئله به هر پسر چند ثانیه یا نهایتا یک دقیقه فرصت میدن که اگر چیزی در چنته داره رو بکنه اگر تو قدرت اعتماد به نفس بالایی داری اگر تو حرف جدیدی داره برای من اگر میتونی من رو بخندونی اگه میتونی برای من زیبا باشی اگر میتونی پسر جالبی برای من باشی تو همین یک دقیقه نشون بده!

این منطقی هست که دختر ها درپیش میگیرن و اگر کمی بهش فکر کنید میبینید که این تنها راهه و هیچ راه دیگری نیست

چگونه دختر هارا جذب کنیم؟

شما در فضای غیر انلاین 3 ثاینه وقت دارید و اون سه ثانیه برای شما دو دقیقه وقت میخره و اون 2 دقیقه برای شما 15 دقیقه وقت میخره و اون 15 دقیقه یک ساعت و اون یک ساعت چند ساعت ...

شما در برخورد اول سه ثانیه فرصت دارید به اندازه طرح یک اوپنر یا یک جمله باحال که توجه یک دختر رو جلب کنه اگر جلب کردید به شما یک دقیقه وقت میده!

چرا وقتی شما توی سه ثانیه نتونستید این دختر به شما یک دقیقه وقت بده؟ ما شما شانستون رو کامل از دست دادید

دلیل باید دستش بدید برای کارش! پس دوستان درک بکنید عالم زن هارا مردی در ارتباط با دختر ها موفق میشه که خودشو بتونه جای دختر ها بذاره

و روانشناسی اونها رو درک کنه

در اینده مطالب زیادی درباره روانشناسی زنان در سایت قرار داده خواهد شد.

چرا کارها را به تعویق می اندازیم؟

سلام موردی که خیلی از دوستان میپرستن بیشتر از همه هم در بحث درس خوندن میپرسن یا کاری که میخوان شروع کنن مورد به تعویق انداختن کار ها است میگن چرا ما کار هارو به تعویق میندازیم(تعداد کمی) بیشتر میگن چکار کنیم که این اتفاق نیوفته

ولی خیلی مورد مهمی هست و من باید بگم که چرا کارهارو به تعویق میندازیم ! تا از اون طرف وقتی درمان رو گفتم قابل لمس تر باشه دلیل هر کاری که ما انجام میدیم یا انجام نمیدیم همون رنج و لذته هست ما هر کاری میکنیم برای فرار از یک رنج یا رسیدن به یک لذته و هرکاری هم که انجام نمیدیم به همین صورت حالا هرچی این رنجه و لذته بزرگتر باشه انجام دادن اون کار برای ما راحت تره هممون شنیدیم که وقتی ادم یک مشکلی داره انگیزش چند برابر میشه!

و توانش افزایش پیدا میکنه این خیلی طبیعیه من مثال میزنم: توی فوتبال شما اگر نگاه کنید تیم هایی که عقبن معمولا بیشتر میدوون نه اینکه قبل از اون نمیخوان بدوون ولی بعد از اینکه عقب میوفتن رنج اون باخت دویدن رو براشون راحت تر میکنه من مثالی که همیشه میزنم اینه ما گاها نشستیم یکی از جلو در یخچال رد بشه بهش بگیم یه لیوان اب برای ما بیار ! ولی کافیه این شرایطو مقایسه کنیم با زمانی که روزه هستیم دم افتار چجوری حمله میکنیم به آب؟ هرچقدرم که دور باشیم  ... یه بار تو سربازی این مورد برای من پیش اومد خیلی تشنم بود و اجازه نمیدادن به دلیل قوانین که توی اون زمان آب بخورم وقتی اون مراسم تموم شد یه مسیر خیلی طولانی رو من جوری دویدم برای رسیدن به اب که حد نداره! تازه ابه هم اب خنگ و خوبی نبود! ولی درشرایط عادی اگه به من میگفتن تا اونجا برو که آب بخوری اصلا نمیتونستم انقدر اون رنج تشنگی زیاد بود که منو وادار کرد این رنج یا لذت بحثش خیلی مفصله این بحث انقدر شیرین و طولانیه ... ولی مهم ترین قسمتش یکی بزرگی و کوچیکیه یکی دوری و نزدیکی مثالی که من همیشه میزنم

مبارزه با تنبلی

شما خیلی باید تلاش کنید که اول مهر شروع کنید به درس خوندن چند بار برنامه ریزی کردید از اول مهر درس بخونید ولی نخوندید؟ ولی شب امتحان دیدید اصلا راحت تر درس میخونیم! یه رنجی به ما نزدیک شده رنج همون رنجه ولی نزدیک شده یکی هم بزرگی و کوچیکی هست

مثلا ممکنمه به ما بگن که شما اگر این کار رو انجام بدی ما بهت هزار تومان میدیم خوب این اصلا اهرم خوبی نیست که مارو خیلی وادار کنه ولی کافیه بگن ده میلیارد میدیم!!! اون موقع برای ما انجام دادن اون کار خیلی راحت تر هست اصلا بحث من این نیست که اون کارو انجام میدیم  یا نه ها اصلا راحت تره اون موقع هیچ انگیزه ای نداریم یه حرف قشنگی میزنه اقای استفان کاوی توی کتاب هفت عادت مردمان موثر میگه:

چند مدل کار داریم مهم و فوری غیر مهم و غیر فوری غیر مهم فوری و مهم غیر فوری میگه چیزی که ادم رو موفق میکنه ... فرق بین ادمهای موفق و غیر موفق کار های مهم غیر فوری هستند انجام این کار ها! چرا اینو میگه؟ هرجوری حساب کنیم خب کارهای مهم فوری خیلی مهم تره! چون این کار هارو خودبهخود همه انجام میدن همه شب امتحان درس میخونن چون فوری شده ولی کی شروع میکنه از اول مهر درس خوندن ؟ فرق شاگرد خوبه و بده اینجا مشخص میشه چون وقتی نزدیک میشه همه اون کارو انجام میدن

یه انرژیی توی ما بوجود میاد برای فرار از این رنج که کار کردن رو برای ما راحت میکنه

رنج و لذت

از بین رنج و لذت رنج خیلی قوی تره یعنی ما خیلی کاز کارهامون رو برای فرار از رنج میکنیم تا رسیدن به لذت و دوباره دلیلی اینکه اکثر مردم زندگی متوسطی دارند همینه چون نیازی ندارن از هیچ رنجی فرار کنند یعنی وقتی با طرف صحبت نیکنی میگه من خیلی وضع مالیم بد بود کسب و کارم به هم ریخته بود هزار تا کتاب میخوندم صبح زود مغازه رو باز میکردم شب دیر میبستم خیلی کارها میکردم مشاوره میگیرفتم دنبال پیشرفت کسب و کارم بودم ولی از وقتی رسیدم به یه درامد مثلا 4 یا 5 میلیونی دیگه نمیتونم !

هی به تععویق میندازم چون اون موقع ما داشتیم از یک رنج بزرگی فرار میکردیم رنج بی پولی فقر ولی الان زندگی عادی داریم  و بهمین قانع میشیم! حالا یه نکته مهم دقت کردید بعضی وقتا برای اینکه ما یه کار اصلی رو انجام ندیم هی کارهای متفرقه انجام میدیم همهمون همینیم مثلا میگن تو چرا فلان کارو نمیکنی؟ میگه من چجوری بکنم وقتم پره! این هم دقیقا فرار از رنجه ما یه رنج داریم انجام یک کار بزرگ یه رنج داریم رنج اینکه خودمون به خودمون بگیم تو تنبلی تو بی ارده ای چیکار میکنیم از اون رنج فرار میکنیم ازین رنج هم فرار میکنیم خودمون رو مشغول یک سری کار ا میکنیم که اصلا هیچ فایده ای نداره

مثلا برای کسایی که مثل خودم کسب و کار خودشون رو دارن شروع میکنیم یه سری کارای الکی رو انجام دادن مثلا من برم سایت حریفو ببینم! من برم  ببینم رتبه سایتم چننده! اینو میشه ماهی یک بار دید نه هرروز من برم مطالبمو یه بررسی بکنم!

میدونید چرا؟ انجام کار بزرگ در ما رنج ایجاد میکنه یه رنجه که اگر بتونیم خوذمون رو با این رنج مچ کنیم همه کارارو راحت انجام میدیم یه اضترابی داره که نکنه به بهترین نحوه انجامش ندیم ولی اصلا مهم نیست این رو میخوام بهتون بگم باید همیشه یه کاری رو شروع کنیم هرچند به بهترین شکل نباشه ...

ما نباید سخت بگیریم قرار نیست کار کامل و بدون نقص باشه قراره اگر نقص پیدا شد رفعش کنیم به همین سادگی!

اشتباه پیش میاد مهم اینه که رفع بشه اگر بخواید کاری رو کامل انجام بدین نمیتونید درست انجام بدید

به نام خدا

آیا می‌توان شخص خاصی را جذب کرد؟

داستان عشق و علاقه مولانا به شمس چه بود؟

سلام  امروز میخوایم یه سوال مهمو باهم برسی کنیم چرا ما نمیتوانیم یک شخص خاص رو طبق قلانون جذب جذبش کنیم خوب اینو از اینجا شروع میکنیم اولین موزدی که هست در این رابطه اینه که دنیا پر از فراوانیه شما هرچیزی رو که میخواید بخاطر احساس پشت اون چیز میخواید

شما میگید من بنز میخوام ایا حاضرید توی بنز بشینید تو هوای گرم تابستون بخاری رو تا ته روشن کنید؟ بگن ما بنز رو بهتون میدیم اما به این شرط!

باید هر دفعه میشینید توش بخاری رو تا ته روشن کنید .. نه! چون دیگه اون احساس خوبی رو که میخواید رو بهتون نمیده پس شما بنز رو نمیخواید احساس خوب رو میخواید  در مورد خونه همینطوره درمورد سلامتی همینطوره درمورد انسان ها هم همینطوره شما یک شخص رو میخواید به چه دلیل میخواید؟ به این دلیل میخواید اون شخص یک احساس خاص رو به شما میده اما خیلیا هستن که میتونن این احساسو به شما بدن و بهتره که در این زمان ما به خدای بزرگ اعتماد کنیم ما باید بدونیم که دنیا پر از فراوانیه و انسان هایی که میتونن مارو به اون احساسی که میخوایم برسونن

و مورد بعدی انسان اختیار دارد  ما میتونیم با ذهنمون هرچیزی رو که میخوایم جذب کنیم یک شخص دیگر هم میتونه هرچیزی رو که میخواد با ذهنش جذب کنه

پس ما اجازه نداریم برای شخصی دیگر چیزی که خودمان میخواهیم رو جذب کنیم اگر شما میگید من پسر یا دختر همسایه رو میخوام من همکارمون رو برای ازدواج میخوام یا ... شما دارید جای اون شخص تصمیم میگیرید شما خودتون دوست ندارید بدون اینکه بخواید یکی روی ذهنتون تاثیر بگذاره و بدتر از اون روی زندگیتون تاثیر بذاره فرض کنید الان که شما میگید من دوست دارم با ذهنم اونو جذب کنم نه من عاشق اونم یا ... یکی دیگه هم بیاد با شرایطی که اصلا شما نمیپسندید بگه خوب منم میخوام شمارو جذب کنم منم عاشق شما هستم! اون وقت سنگ روی سنگ بند نمیشه!

انسان  و اون اختیارش شما نمیتونید جای ذهن کسی دیگر ارتعاش بفرستید و جای اون شخص جذب کنید براش! پس دو مورد شد یک هر شخص اختیار دارد دو دنیا بر پایه فراوانی است پس این بیس(پایه) قانون جذبه که افراد زیادی میتونن این حس رو به شما بدهند

درباره این فراوانی یه داستان قشنگی از مولانا هست خوب مولانا خیلی شمس رو دوست داشت خیلی! و علاوه بر اینکه یه علاقه قلبی به شمس داشت شمس اصلا مسیر زندگی مولانا رو عوض کرد! مولانا یه بیت شعر نداشت قبل از اینکه شمس رو ببینه! مولانا هیچ خروجیی نداشت خروجیش کلاساش بود ولی شمس بود که اومد تو زندگیشو مولانا همه کتاباشو ریخت دورو گفت اینا اصلا به درد من نمیخوره! یه ادم دیگه ای شد مولانا کاملا یه ادم دیگه ای شد در وصف علاقه مولانا به شمس هم همینو بهتون بگم شمس یه دوره میگذاره میره بعد برشمیگردونن به هر ترتیبی که بوده دوباره که دوروبریای مولانا این علاقه رو میبینن و حسادت میکنن چون مولانا بسیار ادم بزرگی بوده در زمان خودش بسیار! خیلی قبولش داشتن شمس که میبینه اینا همش دارن اذیتش میکنن میگه من میذارم میرم این دفعه هم برم یه جوری میرم که دیگه نمیام!

اینو به پسر مولانا میگه به سلطان ولد ... خلاصه اذیت ها تموم نمیشه مخصوصا اون یکی پسر مولانا که خیلی اذیتش میکرده .... شمس میذاره میره و دیگه هم پیداش نمیشه مولانا انقدر علاقه داشته به شمس که میگفته هرکسی یه خبر از شمس برام بیاره من بهش پول .. لباس هرچی که دارمو میدم یه روز یه نفر میاد میگه من شموس دیدم تو فلان شهره .. مولانا دیگه لباس تنشم میده بهش دوروبریاش میگن شیخ تو یه کاری کردی اینا دکون باز کردن این داره دروغ میگه اصلا ندیدتش مولانا میگه دروغ گفت که همه لباسامو بهش دادم اگه راست میگفت جونمو بهش میدادم این  میخوام اینو بهتون بگم بعد از شمس مولانا خیلی اذیت میشه و توی شعراش هم میگه من اون چیزی که میخواستم رو از شمس فهمیدم من خدا رو میخواستم توش ببینم یعنی دیگه مولانا کم کم با این قضیه کنار میاد و میدونه که شخص دیگه ای هم ممکنه جای شمسو براش پر کنه و در همین احوالات بوده مولانا که صلاح الدین زرکوب میاد تو زندگیش که یه شعر معروفی داره که میگه :

اهنگ خواب از محسن چاوشی + تفسیر شعر اهنگ

خواب...
ترانه اي كه با فضا سازي بسيار هوشمندانه و تنظيمي زيبا بايد به چشم يك شاهكار بهش نگاه كرد
بهتره اول كمي از اهنگ سازي و تنظيم ابتداي اهنك صحبت كنيم .
همه ي ما تا حالا خواب ديدن رو تجربه كرديم و با دنياي خواب و خيال و حالات پيچيده اي كه لحظاتي قبل از خواب ديدن و بعدش رخ ميده آشنا هستيم ، شايد تا حالا تجربه كرده باشيد كه گاهي اوقات هنگام خواب ديدن صداهايي رو ميشنويم كه در زمان بيداري تصور درستي از اون ها نداريم و فقط يك سري اصوات نامفهوم ازشون توي ذهنمون ميمونه . در ابتداي اهنگ هم دقيقا همچين فضاسازي رخ داده و صداهاي نامفهومي به گوش ميرسه كه در واقع صداهاي توي ذهن كسي كه داره اون خواب رو ميبينه رو ما مي شنويم . شايد بهتره بگم اونجايي كه صداي نامفهوم زني ميگه هوا سرده دستتو بده به من و با من بيا توي قاب در يك حالتي براي شاعر رخ داده شبيه حالت خلسه . حالتي بين خواب و بيداري كه انسان در حالتي داره خواب ديدن رو تجربه ميكنه كه خودش ميدونه داره خواب ميبينه براي همين هم ميتونه خوابش رو براي ما روايت كنه . حالا بريم سراغ افكت هاي استفاده شده در اهنگ كه با استفاده از افكت هايي شبيه چكيدن قطرات آب ميخواد دو منظور رو برسونه ابتدا غرق شدن شاعر و دوم گذر زمان چون چكيدن اب شبيه تيك تاك ساعته و هچين چيزي رو در ذهن تداعي ميكنه . افكت هايي مثل باد و هواي طوفاني هم براي اين استفاده شده كه نشون بده اين خواب بيشتر شبيه يك كابوسه براي شاعر با اينكه توي خوابش معشوقش هست اما چون توي بيداري و واقعيت از دستش داده براي همين ديدن معشوق حتي توي خواب براش ياداور عذاب هايي هست كه متحمل شده و ازين جهت براش تبديل به كابوس زندگيش شده كابوسي كه از ديدنش خيلي هم ناراحت نيست يه جورايي براش تبديل به يك زخم قشنگ شده يا بيانگر همون از تو درد لذت بخش هرچي ميكشم خوبه هست . حالا بريم سراغ شعر

"لبخند زد و دستامو گرفت اما توي خواب
فردا نشده بيدار شدم بيدار و خرررراااب"

معمولا وقتي چيزي رو خيلي بهش فك ميكنيم خوابش رو ميبينيم و اينجا شاعر داره خواب آرزوي هميشگيش رو ميبينه خواب اينكه معشوقش با لبخند دستاشو بگيره اما خودش بيان ميكنه حيف كه فقط توي خواب بود و ميگه فردا نشده بيدار شدم يعني از درد اين خوابي كه ديدم با غم و غصه از خواب پريدم و كار به فردا نكشيد تا خودم بيدار بشم بلكه نيمه شب از خواب پريدم و خراب و داغون شد حالم . تلفظ كلمه ي خراب توسط محسن خيلي جاي بحث داره كه طوري ميگه خررراااب كه حس خراب شدن به ادم دست ميده

"عكسش روي ميز باز از توي قاب بيرون اومدو
دستامو گرفت با هم دوباره رفتيم توي قاب"

در اين بيت تصور من اينه كه شاعر هنوز توي خواب به سر ميبره و فقط خواب ديده كه از خواب پريده و حالا داره خواب اصليش رو روايت ميكنه خوابي كه در اون آگاهه به نبودن معشوقش و حالا داره به عكس معشوقش كه توي قاب عكس مقابلشه نگاه ميكنه و سعي داره كابوس نبودنش رو به رويا تبديل كنه با يا اوري خاطراتي كه با معشوقش داشته و براي همين در روياي بين كابوس خودش معشوقش رو ميبينه كه به سمتش مياد و دستش رو ميگيره و با خودش ميبره
اما حيف كه تمام اين ها روياست و خودش بهتر از هركسي ميدونه كه سهمش از وجود معشوقش فقط همين روياسازي هاست كه در عالم خواب امكانپذيزه و در واقعيت معشوقش در كنارش نيست چرا كه در بيت بعد ميگه 

"ترسيدم اگه بيدار بشم خوابم بپره
گفتم نكنه اصلا روي ميز خوابم نبره"

همونطور كه ميبينيد داره ميگه ترسيدم اگه ازين خواب بيدار بشم از غصه ديگه نتونم بخوابم و از ديدن معشوق حتي توي خواب هم محروم بشم اما سوال اينجاست كه چرا ميگه گفتم نكنم اصلا روي ميز خوابم نبره ؟ شاعر كه روي تخت بود چطور سر از روي ميز در آورد؟ همونطور كه قبلا هم گفتم اهنگاي البوم پاروي بي قايق بهم مربوطن براي درك اين قسمت بايد برگرديم به اهنگ جز وقتي كه ميگه من بي تو چيزي نيستم جز رخت خواب كهنه و ليوان اب و قرص خواب . حالا شاعر وقتي از خواب ميپره براي اينكه بتونه خودشو دوباره بخوابونه تا دوباره خواب معشوق رو ببينه از جاش بلند ميشه و خونه رو پرسه ميزنه و به سمت ميز ميره و چند تا قرص خواب ميخوره و به شوق ديدن معشوق دلش ميخواد روي همون ميز بخوابه اما ترس اينو داره كه خوابش نبره

"تنها روي تخت تنها توي خواب با اون توي قاب
چشماشو كه بست قاب از روي ميز افتاد و شكست"

شاعر داره خودش و معشوقش رو توي رويايي كه توي خواب براي خودش ساخته تصور ميكنه كه ناگهان باد و طوفان تموم خونه رو پرميكنه و قاب عكس معشوق از شدت باد مي افته و مي شكنه و شاعر از خواب ميپره و لباسشو تن ميكنه خونه رو پرسه ميزنه  اينجاست كه باز در شعر كلنجار قسمتي از اين حالت بعد از خواب روايت ميشه كه شاعر بعد از بادي كه ميوزه و قاب مي افته و ميشكنه از خواب ميپره و از شدت باد لباسشو تن ميكنه و توي خونه مي چرخه

حالا يه نفر اين خواب منو تعبير كنه
تا ساعتاي بي خوابي من تغيير كنه

حالا شاعري كه از اين خواب ديدن هاي هرشبش فقط يكم كلافه است يكم بهم ريخته است داره ميگه يكي بگه چرا بايد هرشب من اين خواب ها رو ببينم تعبير اين خواب هاي من چيه منو ازين عذاب و كابوس رهايي بديد تا بتونم با ارامش بخوابم و بيخوابي دست از سرم بر داره
دوباره صداي زني كه داره آوايي رو شبيه فرياد داد ميزنه در اهنگ شنيده ميشه كه بازم صداهاي نامفهومي هست كه از خوابش به ياد داره

"بارون مي اومد پس داد زدم من پشت درم
خميازه ي باد آهسته گذشت از پشت سرم"

اينجا ديگه شاعر واقعا از عالم خواب بيرون اومده و بيدار شده براي همين خيلي بهم ريخته است و از طرفي ترس اينو داره كه باز هم داره خواب ميبينه چرا كه صداي طوفان و بادي كه نصف شب شروع به وزيدن كرده و توي خونه هم نفوذ كرده به شدت شاعر رو ترسونده  . از خواب بلند شده و ميبينه كه داره بارون مياد صداي قطرات بارون روي در و پنجره ي خونه اين حس رو به شاعر ميده كه گويا كسي پشت دره و ميخواد كمكش كنه چون نياز به كمك داره براي همين فرياد ميزنه كه من اينجام كه ناگهاد باد پنجره هاي خونه رو باز ميكنه و در ها به هم كوبيده ميشن

"در وا نشده بيدار شدم بارون مي اومد
گفتم نكنه فردا شده و من بي خبرم"

در اينجا شوك و ترسي كه در وجودش ايجاد ميشه باعث ميشه كه بفهمه بيداره و ديگه خواب نميبينه
اما سردرگمه كه الان كجاست و چه ساعتي از شبانه روزه

بارون مي اومد پس داد زدم كي پشت دره
بيدار شدي گفتي نكنه خوابم نبره

بعد از اينكه در خونه نيمه باز ميشه و بارون و طوفان رو ميبينه باز فكر ميكنه كسي پشت دره و صدا ميزنه كي پشت دره؟ و با خودش ميگه يعني من بيدارم نكنه باز بيدار شدم و حالا با اين حالم ديگه نتونم بخوابم

سيل از توي قاب اومد تو اتاق در واشده بود
ما غرق شديم از بس كه اتاق دريا شده بود

سيل نماد ويرانگري و نابودي هست و مايه بلا و نابودي هست هرجا كه پيش بياد حالا شاعر خودش رو همچون كسي فرض ميكنه كه سيل بهش

نازل شده و داره نابود ميشه و منشاء اين بلا رو از توي قاب عكس ميدونه قاب عكسي كه عكس معشوقش در اون بوده و شاعر اونو مقصر اين نابودي زندگيش و وضعيتش ميدونه و داره اتاق زندگيش رو به جايي تشبيه ميكنه كه دريايي شده از شدت سيل و شاعر در حال غرق شدن در اين درياست يعني در حال غرق شدن در غم و غصه

حالا يه نفر اين خواب منو تعبير كنه
تا ساعتاي بي خوابي من تغيير كنه

براي بار دوم شاعر درخواست كمك ميكنه كه شايد با تعبير كردن اين خواب و كابوس هاش بتونه راهي براي نجات خودش پيدا كنه اما اينبار در حالي كمك ميخواد كه نه تنها كسي كمكش نكرده بلكه براي هر كمي دير هم شده چرا كه اگر به بيت قبل توجه كنيد شاعر با سيل يا همون بلايي كه به سرش اومده زندگيش تبديل به يك دريايي از غم شده كه داره در اون غرق ميشه براي همين هم دوباره تنظيم زيباي اهنگ و افكت هاي استفاده شده اين حس رو ايجاد ميكنه كه شاعر در حالي داره ميگه حالا يه نفر اين خواب منو تعبير كنه تا ساعتاي بي خوابي من تغيير كنه كه گاهي سرش زير آب ميره و صداش از زير آب مياد و گاهي دوباره به بالاي اب مياد و در حال دست و پا زدن و غرق شدن در غم و غصه هاي خودشه و در انتها موزيك و ريتم لحظه اي قطع ميشه و ميگه تغيير كنه ... كه قطع شدن موزيك و ريتم نماد متوقف شدن زندگي شاعر هست ....

منبع تفسیر

دانلود آهنگ با بهترین کیفیت

قطعه" پری دریایی" اثری زیبا از اهنگساز ژاپنی کیتارو میباشد که با حال و هوای آسیای شرقی از آلبوم"کافه آسیایی" انتخاب شده است و مناسب ذن و آرامش روح و روان میباشد

این موسیقی بسیار ارامش بخش است

دانلود اهنگ با بهترین کیفیت

قطعه"خاطرات"اثری زیبا از آلبوم"جاده های بارانی"اثر مهدی وجدانی میباشد که با نواختن نرم گیتار و استفاده از ملودیهای گوشنواز یک موزیک آرام بخش ایجاد کرده است

دانلود اهنگ با لینک مستقیم

پخش انلاین

موسیقی ارامش بخش برای فتن به حالت الفا

اهنگ آرلمش بخش یا بی کلام نوعی از موسیقی است که خواننده در آن وجو ندارد و گوش شما را با نت ها و اوا ها و صدای طبیعت نوازش میدهد

این نوع موسیقی که روح و روان انسان را ارام میکند بسیار مفید تر از موسیقی های خواننده دار(سینگر) هستند

موسیقی هایی که ذهن را خراب میکنند و جملات و کلمات منفی را در مغز فرو میکنند موسیقی هایی که ارزش شنیده شدن را ندارد و متسفانه انها را گوش میدهیم در هدفون پشت ماشین حتی موقع خواب خوابشان را میبینیم!

اما نمیدانیم چه تاثیرات مخربی بر روح و روان و ارامش روحی ما دارد ولی برای این اهنگ(اهنگ بی کلام) ارزش قاعل نیستیم و ان را گوش نمیدهیم

اهنگی که کسی در آن حرفی نمیزند ولی از خیلی آهنگ های دیگر که فقط نقش در نابود کردن موقعیت ها و اینده ما داردند حرف برای گفتن دارد

این موسیقی ها برای مدیتیشن و رفتن به حالت الفا و آرامش عمیق استفاده میشودند که این موسیقی از نظر بنده که موسیقی ارامش بخش معمولا زیاد گوش میدهم بسیار خوب است و مهم تر از همه ارزش گوش دادن را دارد

این موسیقی را میتوان هزار بار گوش داد

امیدوارم از این اهنگ لذت ببرید

قطعه امشب ازآلبوم "صدای فرشته" اثر دن گیبسون،ترکیب آوایی کلاسیک با صدای دریا و طبیعت درکنارسازهای مختلف همچون ویولن، گیتار،ویولنسل فلوت و … میباشد

دانلود اهنگ بی کلام امشب:

دانلود با بهترین کیفیت

اهنگ تنگ بلوری از محسن چاوشی با بهترین کیفیت

آمدی از راه دوری
تُنگ زیبای بلوری
آمدی دیدی دلم را
خسته در کنج صبوری

وقت تاریکای جاده
با تو یک فانوس آمد ت
شنه بودم قطره ایی را
با تو اقیانوس آمد

قصد دل کندن ندارم
از تو ای دل کنده از خود
از تو ای برده دلم را
تا شب خوبِ تولد

قصد دل کندن ندارم
از تو ای دل کنده از خود
از تو ای برده دلم را
تا شب خوبِ تولد

ای همیشه جاودانه
در میان لحظه هایم
غصه معنایی ندارد
تا تو می خندی برایم

پیش تو از یاد بردم
روزهای سختی ام را
عشق مدیون تو هستم
لحظه ی خوشبختی ام را

قصد دل کندن ندارم
از تو ای دل کنده از خود
از توا ی برده دلم را
تا شب خوبِ تولد

قصد دل کندن ندارم
از تو ای دل کنده از خود
از توا ی برده دلم را
تا شب خوبِ تولد

دانلود در ادامه مطلب

یکی از احساسات خیلی خوب بخشش هست ولی بخشیدن به معنای ارتباط دوباره نیست این خیلی اشتباه میشه از من میپرسیدن چیکار کنم فلانی رو ببخشم بعد فرداش میومد میگفت شما گفتید ببخش زنگ زدم بهش چرتو پرت گفت ... میگم کی گفت بهش زنگ بزنی؟ شما قراره تو دلتون از یکی کینه نداشته باشید بخشیدن همینه من الان از هیچ کس کنینه ندارم ولی شما صفحه تلگرام منو نگاه کنید من 50 تا بلاکی دارم کلن اینطوریم با کسی کاری ندارم بلاکش میکنم ولی این دلیل دوست داشتن یا نداشتن یا متنفر بودن من نیست خوب چه دلیلی داره ادم با کسی که کاری نداره اطتباط بگیره یا مثلا قطعا قبلا  توی روابطم به مشکل میخوردم ولی من قسم میخورم تو این چند ساله به مشکل نخوردم ولی خوب قبلا خیلی مشکل داشتم من بخشیدم طرفو ولی زنگ نمیزنم که فلانی مثلا شماره محمدو داری چی شده من بخشیدمت نمیدون چرا تا به هرکی میگی یکی رو ببخش دوست داره دوباره باهاش تماس بگیره .... شما تو دلتون میبخشید و بخششتون نجات میده یه بزرگی میگفت نفرت مثل اینه که ما سم بخوریم انتظار داشته باشیم اونی که ازمون بدش میاد بمیره نفرت هیچ سودی برای شما ندارد و هیچ ضربه ای به طرف مقابل نمیرسونه اینم واقعا تو هیچ کتابی نمیتونید بخونید این تجربه شخصی منه وقتی از کسی نفرت دارید اون بنده خدا ناخودآگاه رو مخ شماست یعنی من فرض کنیم یه رابطه داشتم مثلا یه خیانتی بهم میشه مثلا نمیتونم خودمو پاک کنم از این ادم میدونید چی میشه؟ میرم بیرون میبینمش با یکی دیگس داغون میشم میان برام تعریف میکنن با یکی دیگس داغون میشم میان میگن فلانی تو فلان مهمونی انقد انقدم مهمونی خوب بود .. داغون میشم بعد دقیقا وقتی میبخشیش میبینی نه دیگه میبینیش نه .. انگار اون بنده خدا انگار ماشین شده بره رو مخ تو اونم نمیونه که انقدر رو مخ توه جهان یجوری میچرخه که شما خوش گذرونیای ایشونو میبینی خیلی ناراحت میشی ولی اگه ببخشی اینطور نیست شما به هر چیزی حس قوی داشته باشی شدیدا جذبش میکنید اگر حس قوی مثبت دارید نترسید اگه حس قوی منفی دارید خیلی بترسید نفرت خیلی حس بدیه کسایی که میخوان یکیو ببخشین از هر 100 تاشون 95 تاشون حداقل یه اس ام اس میدن که من بخشیدمتا ...  من به هرکی یاد میدم بخششو یا اوایل خودمم که یاد گرفته بودم این کارو میکردم .. بعد میدیدم بقیه هم این کارو میکردن! من استادم انقدر تاکید نمیکرد ولی من خیلی میگم که این کارو نگنید شما تازه دارید حستو نسبت به اون ادم خوب میکنی نفرت سی ثانیه ای از دل نمیره بیرون یه ارتعاشای بدی هم فرستادی ببخاطر نفرتت بعد بد میشه ... اصلا نمیخواد ارتباط بگیرید بعید نیست خیلی بیشتر ا این حالت نفرت داشتنتون که رابطه دوباره خیلی قشنگ جوش بخوره از طرف اون شخص شما نمیتئونید کسی رو جذب کنید و لی میتونید جلوی دفع کردنشو بگیرید

دانلود فایل صوتی

شعر اهنگ عشق دو حرفی

همیشه خسته از روزای برفی

عشق پریشون شده دو حرفی

گفته بودم اگه دلت گرفتس

کنج دلم جا واسه ی دلت هست

شاید دلت خواست و پاهات نیومد

یا شایدم دلت باهات نیومد

هرچی که بود

بذار که گفته باشم

هرجا که هست دلت منم باهاشم

عشق گذشته از پل

دشت پر از گلایول

گم شده ی دو حرف خسته ی روز برفی

عشق گذشته از پل

دشت پر از گلایول

گم شده ی دو حرف خسته ی روز برفی

گفته باشم هنوزم اگه دلت گرفتس بیا که کنج قلبم

جا واسه ی دلت هست حالا که تقویم من

زمستوناش زیاده

تو کوچه های سردش همیشه برفو باده

باید بیای بینی بهار خنده هاتو بیا بذار تموم شه

روزای برفی با تو

رنگ غمو به شعر شادم زده

دشت پر از گلایول غم زده

دلم میخواد خودت بیای ببینی

نبض منو قلب تو با هم زده

 ....   .   .... . . .

متن اهنگ:

چه شبا پنجره رو بستم تا عطرِ یادت نره از خونه ی من
چه شبا که یاد تو بارون شد تا سرازیر شه از گونه ی من

چه شبا که با خودم جنگیدم بلکه سرنوشتمو عوض کنم
عشق با من متولد شده بود نمیشد سرشتمو عوض کنم

کاش مهرت به دلم نمی نشست تا که مبتلایه پاییز نشم
عشقه من کاش ندیده بودمت تا با تنهایی گلاویز نشم

کاش ای کاش کنارم بودی تا ببینی که چقدر دلتنگم
تا ببینی که دارم به خاطرت با گذشته ی خودم میجنگم

حتی تا تلخ ترینه لحظه ها هیشکی اندازه ی تو شیرین نیست
حتی تو شاد ترینه لحظه ها هیچکی اندازه ی من غمگین نیست

بغضه مثله رود راهی میشه و تویه دریای گلو میریزه بینه ما سنگ ترین دیوارِ اما عاقبت فرو میریزه

کاش مهرت به دلم نمی نشست تا که مبتلایه پاییز نشم
عشقه من کاش ندیده بودمت تا با تنهایی گلاویز نشم

کاش ای کاش کنارم بودی تا ببینی که چقدر دلتنگم
تا ببینی که دارم به خاطرت با گذشته ی خودم میجنگم

دانلود اهنگ بی کلام ارامش بخش

برای ریلکس کردن و یا رفتن به حالت الفا برای ارامش گرفتن این اهنگ ها مفیذ هستند برخی ها هم از این اهنگ ها بخاطر تنش کم و تمرکز ..از انها در رانندگی استفاده میکنددد

همچنین این اهنگ ها بدرد تجسم خلاق هم میخورد

اول ایثن اموزش تمرین سوالات رگباری میخوام یه تمرین اسون و خوب بدم که خودم همیشه انجام میدم .. شب به اتفاقات خوب روزم فکر میکنم بنظر من بهترین راه گند زدن به شب ادم اینه که به اتفاقات خوبی که تو روز برامون افتاده فکر نکنیم هم خوابه خواب نیست هم ... این همیشه هست!
حالا میخوام یه کاری کنم که تو روز اتفاقات بد براتون کمتر بیوفته اون یکی تمرین رو گفتم 21 روز اینو میگم یه هفته انجام بدید اتفاقای عجیب میوفته تا یه جایی که به دنیای فیزیکی قشنگ شک میکنید یعنی فکر میکنید یه دکمه دارید که ادمارو با اون کنترل میکنید ! این مدل تمرین رو هم تو هیچ کتابی پیدا نمیکنید اینو رو حساب بیش فعالی خودم ساختم

روش تمرین

این تمرین اینجوریه که وقتی میخواین یه کاری انجام بدین پیش رئیس برید برای استخدام یا ...

حتما برای همتون پیش اومده که مغزتون سوال منفی  میکنه !

اگه استخدامم نکنه چی اگه حقوق بهم کم بده چی اگه به مدرکم گیر بده چی اگه به وضعیت جسمانیم یا ...

این سوالاتو مغزتون میپرسه شما برعکسش میکنید

اگه استخدامم کنه چی اگه بهترین حقوقو بهم بده چی اگه هیچ مشکلی باهام نداشته باشه اگه بهترین پستو بهم بده چی

اینجوری شما ضمیر ناخود اگاهتون رو به سمت مثبت میبرید دقت کنید لازم نیست جواب بدید به سوالات فقط بپرسید ضمیر ناخوداگاهتون میره دنبال جوابش ...

ویدیو آموزش

قانون رهایی

امیر شریفی:

این سوال رو خیلی میپرسند که قانون رهایی چیه امیر شریفیب: من خودم هم گفتم که دوست ندارم صد تا قانون بسازم یه قانون قانون جذبه ... قانون رهاییم همون قانون جذبه قانون جذب میگه به چیزی که میخوای بهش برسی حس بد نداشته باش . قانون رهایی میگه وقتی یه خئواسته ای داری بهش گیر نده! به این معنا نه که بهش فکر نکنیم ما اگه بهش فکر کنیم بهش نزدیک میشیم اینجا منظور حس نیازه حس نیاز یک حس منفی یا بده که مارو از خواستمون دور میکنه مشکل ما اینه که بهش گیر  میدیم ! چرا شما فکر میکنید که اگه من به این شخص شی یا ... برسم زندگیم دگرگون میشه زندگی شما همین الان خیلی قشنگه با اومدن اون قشنگتر میشه الان شما هزاران نعمت دارید چرا فکر میکنید بشه هزارو یکی زندگیتون دگرگون میشه اینکه شما شادی درونی رو وابسته به یک چیز بکنید و بگید اگه اون نباشه زندگی برای من شیرین و خوب نیست این یک حس بده این حس نیاز به خواسته هست که شما رو ازش دور میکنه

نحوه استفاده از قانون رهایی

به نوشته سایت مداد :

قانون رهایی یعنی یک خواسته (ارزو) خود را به خداوند و کائنات بسپاریم و آن را رها کنیم تا به بهترین شکل و در بهترین زمان ممکن وارد زندگی ما شود

اما باید بدانید که استفاده از این قانون به منزله فراموشی خواسته ها نیست برخی ها فکر میکنند که برای استفاده از این قانون باید خواسته خود را رها کرد و ان را فراموش کرد که این کار بسیار اشتاباه است

اگر خواسته خود را فراموش کنید یا انقدر خواسته شما اهممیت نداشته که به ان فکر کنید یا نسبت به رسیدن به خواسته خود مصمم نبوده و اعماد به نفس کافی را نداشته اید که به ان برسید

اما در رسیدن به خواسته ها چیز های دیگر چون باور ها و.... دخیل هستند

فهم باید تاریخی شود ما گریز و گزیری از فهم تاریخی نداریم

مشکل اساسی آقایان سنت گرا و آیت الله های همه چیز دانِ هیچ ندان هم همین است، آن ها در همان پستوهای حجره های خود مانده اند و اصلا جرات و جسارت گام نهادن در وادی اندیشه را نداشته اند و ندارند و لذا اکتفا کرده اند و می کنند به همان ضرب ضربا و اصول و کفایه و رجال و انواع و اقسام علوم قدیمه و هیچ اطلاعی از هرمنوتیک و مهم ترین مسائل فلسفی و اجتماعی و تاریخی و انواع و اقسام متدولوژیِ تاریخی و علوم مختلف جهان معاصر ندارند یا بعضا دارند و سعیشان در تطبیق آن با گزاره های اسلامی است ولو شده به قمیت تحریف و تقطیع و اتلاف انرژی و وقت جامعه و هدر دادن سرمایه های ملی!

آنان در همان زیست جهان گذشته و پیشا مدرن محبوس و اسیر شده اند و با همان واژگان و مفاهیم و با همان دستگاه مفهومی و تصوری و تصدیقاتیِ پیشا مدرن، جهان معاصر را می فهمند، و می خواهند ارزش های دوران و دنیای پیشا مدرن را در دوران و دنیای پسا مدرن حقنه کنند و تحمیل نمایند!

آن هم چطور؟ با نادیده گرفتن عظمت مدرنیت، (البته این عظمت به معنای کمال و هیچ نقصی نداشتن یا نیافتن نیست) با نادیده گرفتن تغییر یافتن عالمیت عالم!

این گونه مقابله کردن با دنیای جدید این گونه مواجهه شدن با عالمیت عالم مدرن، چیزی جز لا ابالی دیدن همه و بی دین و بی خدا و دشمن خدا و مردم دیدن تمامی غیر خودیان و مرتد و نجس و بدعت گذار خواندن حتی مسلمین و هم باوران و هم کیشان و سپس با کله، سر از بنیاد گرایی و داعش پروری و خود خدا پنداری در آوردن، هیچ نتیجه ای نخواهد داشت چنانچه جز این هم هیچ نتیجه ای نداشته است و ما امروز شاهد نوع دیگری از سلفیت همانند تفکیکی ها در جامعه هستیم که بالکل تجدد را نفی می کنند حتی حاضر به دیالوگ هم نشده و با این وجود انتظار فتح قلوب آدمیان در سر تا سر جهان را هم دارند و همچنان وعده های دروغ مذهبی را به این و آن از تریبون های رسمی و غیر رسمی نیز سر می دهند!

"آن ها در همان زیست جهان گذشته و پیشا مدرن محبوس و اسیر شده اند و با همان واژگان و مفاهیم و با همان شبکه ی مفهومی و تصوری و تصدیقاتیِ پیشا مدرن، جهان معاصر را می فهمند، و می خواهند ارزش های دوران و دنیای پیشا مدرن را در دوران و دنیای پسا مدرن حقنه کنند و تحمیل نمایند"

یعنی چه؟

یعنی اگر در دنیای گذشته و در زیست جهان پیشا مدرن وقتی گفته می شد "عدل" و از عدل با توجه به پیش فهم های موجود و زیست جهان اجتماعی و فردی و باورهای دینی و ... که مبتنی بر این مساله یا مسائل بود که این جهان نظمی دارد و هر چیز در جای خود قرار داده شده است (این تصور از جهان) سپس این دیدگاه سرایت داده می شد به خود انسان و گفته می شد انسان نیز چنین است و خط و خال و ابرو چشم نیز در جای خود قرار دارد و نباید جا به جا شود (این هم تصورش از انسان) و سپس این پیش فرض و این باور انعکاس اجتماعی می یافت و هنگامی که گفته می شد عدل، عدل را چنین می فهمیدند که "اعطاء کل ذی حق حقه" یعنی دادنِ حقِ هر صاحب حقی، یعنی هر کس با توجه به جایگاه خودش، که در جامعه دارد، و آن جایگاه ثابت است و حق او است، دارای حقی است و نه اینکه انسان ها برابر باشند فی المثل یک برده، باید برده می ماند و حق پادشاهی و سلطنت نداشت و اگر چنین می شد و برده به سلطنت می رسید یا دعوی سلطنت می کرد فورا جامعه واکنش نشان میداد که خللی در اجتماع به وجود آمده یا با این ادعا خواهد آمد!

اما الان و اکنون، تصور آدمیان در دنیای پسا مدرن از عدل تغییر کرده است، ارزش های بسیاری تبدیل به نا ارزش شده و نا ارزش های بسیاری تبدیل به ارزش شده اند، استثنائاتی تبدیل به قاعده و قاعده هایی تبدیل به استنثاء شده اند و لذا نمی شود و نمی توان با همان تصورات و تصدیقات و با دچار شدن به خطای زمان پریشی، با جهان معاصر مواجه شد!

این نکته ای است که برای آقایان درک آن، بسیار عظیم و ثقیل افتاده است و در برابر آن موضعی ایدئولوژیک اتخاذ کرده و هر کس هر چه به جز از هر آن چه این ها می گویند و تکفیر می کنند و متهم، که بله: "کافر شد! گمراه شد! متزلزل شد! یا متزلزل است و دیدگاه ثابتی ندارد (چنانچه میلانی به ملکیان می گفت!) خود را از دست داده است دین خود را فروخته است دین را و خدا را به خوبی درک نکرده است! مردم و جامعه را نشناخته و نمی داند که دین نابود شدنی نمی باشد!" یعنی کوچک ترین مخالفت با رای خویش را مخالفت با خدا و ذره ای نقد در حوزه ی دین را به منزله ی دشمنی با خدا و دین و ... تلقی نموده و با همان پیش فرض نظام قومی قبیله ای که انسان ها را یا دوست می فهمید یا دشمن یا خادم یا خائن دست به تقسم بندی دیگری و دیگران می زنند!

#زمان_پریشی_سنتگرا
#ابوذرشریعتی

شما خالق زندگی خود هستید

شما« : مدت زیادی نمی گذرد از زمانی که دوستان ما جری و استِر با این عبارت

آشنا شده اند. این آشنایی هم برای آنها هیجان انگیز » خالق زندگی خود هستید

بوده و هم دردسرساز، زیرا آنها هم مانند بسیاری دیگر از دوستان ما در جهان مادی،

مایل بودند که اختیار زندگی خود را در دست داشته باشند، اما سؤالاتی اساسی دایم

فکر آنها را به خود مشغول می داشت: آیا ما واقعاً می توانیم وقایع زندگی خود را

بیافرینیم؟ اگر واقعاً برای ما بهتر است که همه ی وقایع زندگی خود را خود

بیافرینیم در این صورت چگونه این کار را انجام دهیم

آزادی مطلق اساس زندگی شما است

آگاهی بر این که خالق وقایع زندگی خود هستید از روز تولد در وجود شما نهفته

بوده است. در واقع این آگاهی چنان اساسی بوده که هرگاه کسی سعی در ممانعت

شما از مسیر دلخواه داشت بلافاصله احساس مخالفت در شما بیدار می شد. از

19

ابتدای تولد این خواسته از وجود شما بوده که وقایع زندگیتان را خود رقم بزنید و از

قضا این خواسته در وجود شما بسیار نیرومند بود اما هنگامی که با جامعه یکی

شدید، همان تصویری را پذیرفتید که دیگران برای آینده و زندگی شما رقم زدند. اما

هنوز در وجود شما این آگاهی وجود دارد که خالق سرنوشت خود هستید و آزادی

مطلق احساس تجربیات شماست و سرنوشتتان را بطور مطلق خود رقم می زنید.

هیچ گاه از این که کسی دیگر به شما بگوید چه بکنید خوشتان نمی آید. هیچ گاه

مایل نیستید که کسی شما را از خواسته های درونیتان منصرف کند. اما در طول

زمان با فشار کسانی که دور و برتان هستند و تصور می کنند که راههای رفته را

بهتر از شما می شناسند دست از تصمیم خود مبنی بر راهی که دوست دارید برمی

دارید. اغلب می بینید برایتان گوش کردن به توصیه ی دیگران در مورد آینده تان

راحت تر است از این که سرنوشتتان را خود رقم بزنید و در این روند، آزادی کامل

خود برای رقم زدن سرنوشتتان را از دست می دهید. گر چه این آزادی هنوز در

بطن وجود شما نهفته است اما پیروی از نظر دیگران و دست برداشتن از تمایل

درونی، برخلاف جریان طبیعی وجودِ شما و خلاف مسیر روحِ شماست

هیچ کس نمی تواند سرنوشت شما را رقم بزند

این کتاب قصد دارد شما را با خالقتان هماهنگ کند. این کتاب قصد دارد آگاهی

قدرت و خوبی را در وجود شما بیدار کند. براساس این آگاهی نوشته شده که شما

آزادید ، همیشه آزاد بوده اید و آزاد خواهید بود که مسیرتان را خود انتخاب کنید.

اگر دیگران به جای شما مسیر زندگیتان را انتخاب کنند هیچ گاه از زندگی راضی

نخواهید بود. در اصل برای دیگران ممکن نیست که مسیر زندگی شما را مشخص

کنند. هنگامی که با نیروهای ابدی و قوانین کائنات به هماهنگی و توازن رسیدید،

21

آنگاه شادی خلاقیت ، که در توصیف مادی نمی گنجد در انتظار شماست زیرا خالق

سرنوشت خود هستید.

شما موجودی هستید جاودانی در قالبی مادی

شما موجودی هستید جاودانه که به دلایلی شگفت انگیز برگزیده شده اید تا در

تجربیات زندگی مادی شرکت کنید. زندگی بر روی این سیاره همانند سکویی است

که می باید برای شما فرصت خلاقیتهای بخصوصی را فراهم کند.

گاهی اوقات اجازه می دهید که ذات حقیقی شما در شما جریان یابد و گاهی اوقات

اجازه نمی دهید. این کتاب برای آن نوشته شده که همیشه اجازه دهید ذات حقیقی

شما در شما جاری شود و با خود واقعیتان که از خدا سرچشمه می گیرد ارتباط

برقرار کنید. با انتخاب آگاهانه ی مسیر افکارتان، می توانید در ارتباط دایم با انرژی

خالق، یعنی خدا باشید و در نتیجه همه چیز را خوب و شاد ببینید.

سعادت کامل اساس جهان شماست.

سعادت پایه و اساس این جهان است. سعادت به سوی شما و در شما جاری است.

فقط می باید به آن اجازه ی جریان بدهید. درست مثل هوایی که تنفس می کنید،

می باید آرام بگیرید و وجودتان را به روی آن باز کنید و بگذارید در وجود شما

جاری شود.

این کتاب درباره ی آن است که آگاهانه اجازه اتصال به جریان سعادت را بدهید.

درباره ی آن است که به یادتان بیاید که براستی که هستید تا به قصد و نیت اصلی

از خلقت خود برسید.

21

آیا می دانید چه جریانی از سعادت به سوی شما جاری است؟ آیا می دانید چه

هماهنگی از وقایع و حوادث به سود شما در جریان است؟ آیا می دانید خلقت این

عالم و این سیاره با تکامل تجربیات شما پیوند دارد؟

می دانید چقدر مبارک و کاملید و چطور همه ی اجزای وجودتان در هماهنگی

هستند؟ می خواهیم بدانید. می خواهیم از برکت وجود خود آگاه شوید و به دنبال

دلایل آن بگردید. اگر به ما فرصت بدهید آن را در هر لحظه از زندگیتان به شما

نشان خواهیم داد. آن را در عواطف شما، در موقعیتها، و چیزهای زیبای اطرافتان

آشکار می کنیم، آن را در هماهنگی وقایع، اتفاقات و همکاری انسانهایی که به

طرزی شگفت انگیز سر راهتان سبز می شوند تا وقایع به نفع شما به گردش در آید،

آشکار می کنیم.

حرکت رو به جلو شما ناگزیر است. باید چنین باشد. کاری نمی توانید بکنید مگر آن

که رو به جلو بروید. اما به این جهان نیامده اید تا درخواست کنید که به جلو بروید.

این جایید تا شادی بیکرانی را تجربه کنید.

به قولمان پایبندیم به یادتان می آوریم که کی هستید -

می دانید چه می خواهید؟ می دانید که خالق وقایع زندگی خود هستید؟ آیا از به

ثمر رسیدن خواسته های خود لذت می برید؟ آیا خواسته ای جدید در دل شما می

تپد؟

بله، من از به ثمر رسیدن « ، اگر از نادر موجوداتی هستید که پاسخ می دهید

». خواسته هایم لذت می برم، اما بسیاری از خواسته هایم به انجام نرسیده اند

بنابراین می دانید که هستید و تجربه ی زندگی بر این جهان چه معنایی دارد. اما

اگر مانند اغلب انسانها از برآورده نشدن آرزوهایتان ناخشنود هستید؛ اگر در آرزوی

پول بیشتر هستید اما دایم به مضیقه ی مالی دچار هستید، اگر از کار خود راضی

نیستید، اما چنان دست و پایتان بسته است که راهی برای اصلاح وضع خود پیدا

نمی کنید، اگر روابط شما راضی کننده نیست، اگر رؤیایتان برای روابطی دوست

داشتنی هم چنان خارج از دسترس است، اگر بدنتان آن چنان که دوست دارید

16

باشد نیست... بنابراین چیزهای قابل فهم و مهمی را به شما می آموزیم زیرا می

خواهیم راه دستیابی به آرزوهایتان را پیدا کنید. اما این بخش کوچکی است از دلیل

ما، زیرا می دانیم به محض آن که فهرست خواسته های شما به پایان نزدیک شود،

فهرست دیگری آماده می شود که حتی از اولی طولانی تر و بزرگ تر است. بنابراین

می دانیم که آرزوها پایان ندارند.

این کتاب را می نویسیم تا ضربان قدرت و موفقیتی را که در دل هر آرزویی نهفته

در وجود شما بیدار کنیم. می خواهیم شما را به خوش بینی نیرومندی نایل کنیم،

در جایگاه توقعات مثبت بگذاریم، شادی را در شما فراوان کنیم وبه شما یادآوری

کنیم که چیزی نیست که نتوانید انجام دهید. خواسته ای نیست که نتوانید به آن

برسید وهر چه بخواهید بشوید، می شوید. این کتاب را می نویسیم زیرا قولی به شما

دادیم و یادتان هست که شما نیز به ما قولی دادید.

» ! به شادی زندگی می کنم « : قول دادید

من پا به دنیای مادی می گذارم تا درمیان انسانها زندگی کنم و « : قول دادید

هویتی مشخص پیدا می کنم. یاد می گیرم فهم را از آن دیدگاه ببینم، و از آن که

هر آنچه در اطرافم روی می دهد مشاهده « : آن طور هستم خوشحالم. قول دادید

و» . می کنم و این مشاهده باعث سلیقه و میل من خواهد شد که ارزشمند است

ارزش و قدرت نهفته در خواسته « ) بعد قول دادید : ) و این از همه مهم تر است

که جهان را آفریده در تصمیم هایی که » انرژی غیرمادی « هایم را می دانم . زیرا

می گیرم در نیت و قصد و اراده و اندیشه ام جاری است و منجر به خلق آن چه می

» . شود که در اندیشه ام جای داشته است

17

هستید__________که در جسم مادی » انرژی خلقت « قبل از تولد می دانستید که بخشی از

بخصوصی خانه خواهید کرد و هیچ گاه از منشأ خود جدا نخواهید شد. قول دادید :

دوست دارم که در این جسم مادی جا بگیرم و در زمان و مکان باشم و این زمان و «

مکان باعث می شود انرژی نیرومندی که همانا من باشم بر چیز بخصوصی تمرکز

» . یابد و حرکتی به جلو داشته باشم همراه با نشاط

ما می دانیم شما که هستید

بنابراین در این قالب شگفت انگیز که جسمتان باشد پا به این دنیا گذاشتید در

حالی که از عظمت بیکران خالق خود آگاه بودید. بنابراین اکنون قصد داریم شما را

به یاد ارتباط با خالق خود بیندازیم. اکنون قصد داریم کمکتان کنیم به یاد بیاورید

که چه طبیعت نیرومندی دارید و می خواهیم کمکتان کنیم تا به حالت موجودی

پرنشاط، مطمئن، که دایم در جستجوی چیزی شگفت انگیز است برگردید و

توجهتان به آنچه هستید جلب شود. از آن جا که میدانیم شما که هستید، به آسانی

کمکتان می کنیم تا به یاد بیاورید که هستید. از آن جا که ما در مکانی هستیم که

شما قبلاً در آنجا بوده اید به آسانی به یادتان می آوریم که قبلاً کجا بودید. از آن جا

که می دانیم چه چیز می خواهید کمکتان می کنیم تا به آن چه می خواهید برسید.

چیزی نیست که نتوانید داشته باشید، بکنید، یا بشوید

می خواهیم به یادتان بیاوریم که چیزی در این دنیا نیست که نتوانید صاحب آن

بشوید یا کاری نیست که نتوانید بکنید یا کسی نیست که نتوانید مثل او بشوید. اما

موقعیت فعلی شما را هم دوست داریم. حتی اگر خودتان دوست نداشته باشید، می

دانیم که این سفر ) از جایی که هستید به جایی که می خواهید بروید ( چقدر نشاط

آور است.

18

از شما می خواهیم در طی این روزگاری که گذرانده اید هر اندیشه ای را که مانع از

شادی و قدرت شما بوده فراموش کنید و می خواهیم کمکتان کنیم آن دانش

نیرومندی را که درون هر یک از شما خفته از نو بیدار کنیم. بنابراین آرام بگیرید و

از این سفر آرامی که منجر به کشف دوباره ی وجودتان می شود لذت ببرید. خواسته

ی ما این است هنگامی که به پایان این کتاب می رسید، خودتان را همان طوری

بشناسید که ما می شناسیم. خودتان را آن طوری دوست بدارید که ما دوست می

داریم و از زندگی خود آن چنان لذت ببرید که از تماشای زندگی شما لذت می

بریم.

نام ما آبراهام است و ما از قلمرو غیر مادی با شما سخن می گوییم. البته می دانید
که خود شما نیز از عالم غیر مادی آمده اید. بنابراین تفاوت چندانی با هم نداریم.
دنیای عادی شما هم بازتابی است از عالم غیر مادی. در حقیقت شما و دنیای دور و
برتان گستردگی دنیای انرژی و دنیای غیر مادی هستید.
دراین قلمرو غیر مادی، از کلمات استفاده نمی کنیم زیرا به زبان نیازی نداریم. زبان
غیر مادی ما براساس نوسانات انرژی است. ما قصد و نیتمان را به سوی همدیگر
ساطع می کنیم و دیگرانی که نیتشان با ما یکی است آنرا دریافت می کنند. دنیای
شما هم همین طور است اما اکثر شما این کار را از یاد برده اید.
هدف ما کمک به شماست تا به یاد بیاورید که بخشی هستید از منبع انرژی ، که
موجوداتی هستید تبرک شده و دوست داشتنی که به این جهان مادی آمده اید تا
منشأ خلقت باشید. همه ی شما موجوداتِ مادی، همتایی غیر مادی دارید، استثنایی
وجود ندارد. همه ی شما موجودات مادی به عالم معنا دسترسی گسترده ای دارید.
استثنایی وجود ندارد. اما اکثر شما موجودات مادی چنان سرگرم این دنیا شده اید
که ارتباطتان با منشأ خلقت گسیخته شده، هدف ما کمک به کسانی است که می
خواهند این ارتباط را از نو برقرار کنند.
در حالی که برای عده ای ارتباط مجدد کاری است ساده، برای بسیاری این ارتباطات
ساده نیست. علاوه بر آن عادات واندیشه های شما موانعی را به وجود می آورد تا

نتوانید از قابلیتهای خود استفاده کنید. گاهی اوقات مجراهای ارتباطی گشوده می
شود و ما می توانیم ادراک خود را به شما منتقل کنیم و این کار از راه انتقال
ارتعاشات به کسانی است که می توانند آن را بگیرند و بفهمند. ما دانسته های خود
را همچون امواج رادیو ارسال می کنیم و اِستِر آنها را می گیرد و به کلمات مبدل می
کند. خواسته ی مؤکد ما آنست که در این لحظه هر جا هستید خشنود باشید. می
دانیم اگر در جایی که می خواهید باشید نیستید این کلمات چقدر برایتان بیگانه
جلوه می کند. اما می دانیم اگر در این لحظه احساس خوبی دارید این احساس
کلیدی است برای دستیابی به هر نوع حالت از وجود، هر حالت از تندرستی، هر
درجه از ثروت و هر چه دلخواه شماست. این صفحات برای آن نوشته شده که درک
بهتری از خود و کسانی که اطراف شما هستند پیدا کنید. اما کلمات به خودی خود
چیزی به ما یاد نمی دهند. درک واقعی، از تجربیات شما حاصل می شود و در حالی
که دایم در حال جمع آوری دانش و تجربه اید. اما زندگی شما فقط از اینها تشکیل
نشده، زندگی دستیابی به موفقیت، رضایت و شادی است. زندگی شما بیان دایمی
وجود واقعی شماست.
شما فقط چیزهایی را می شنوید که آماده ی شنیدن آنها هستید
ما در سطوح مختلفی از آگاهیتان با شما سخن می گوییم، اما شما فقط چیزهایی را
درک می کنید که آماده ی درک آنها هستید. همه برداشتی یکسان از این کتاب
ندارند اما هر بار خواندن این کتاب مطالب جدیدی به شما می آموزد. کسانی که
قدرت این کتاب را درک می کنند آن را چند بار می خوانند. این کتاب به موجودات
مادی کمک می کند تا رابطه شان را با خدا و هر آنچه براستی هستند، درک کنند.

این کتاب به شما کمک می کند بدانید چه بوده اید، به کجا می روید و چه خواهید
بود. به شما کمک می کند تا روابطتان با زندگی و آینده تان را بدانید و از آن مهم
تر بدانید چه قدرتی در شما نهفته است. یاد می گیرید تا خالق تجربیات خود باشید
و بدانید چرا هم اکنون قدرت در وجود شما پنهان است. علاوه بر آن راهنمای
عواطف و ظرفیتهای شماست. در این کتاب مجموعه ای از فرایندها را می آموزید تا
وجود خود ارتباط برقرار کنید. فرایندهایی که به شما در » غیر مادی « با بخش
دستیابی به هر چه می خواهید کمک خواهد کرد. کاربرد این فرایند باعث بیداری
ذهن خواهد شد واشتیاق برای زندگی شاد در شما بیدار می شود

قسمت دوم (شامل روز اول و روز دوم)
روز اول:
مواھبتان را بشمارید
وقتی شمارش مواھبی را شروع کردم کھ در زندگی نصیبام شده بود، کل زندگیام تغییر کرد.
١٩٣٣ – (موزیسین) [ بیلی نلسون) 2
استفاده میکنند. وقتی بھ چیزھایی « مواھبات را بشمار » بیتردید شنیدهاید کھ دیگران از عبارت
میاندیشید کھ برایشان سپاسگزارید، در حقیقت شما در حال شمارش آنھا ھستید. ولی چیزی کھ
امکان دارد از آن آگاه نباشید آن است کھ شمردن موھبتھاتان یکی از مھمترین تمرینھاییست کھ
تاکنون انجام دادهاید، و در حقیقت بھ گونھای جدی زندگیِ شما را تغییر خواھد داد و دیگرگون
خواھد کرد.
وقتی در مقابل چیزھایی کھ دارید سپاسگزار باشید، صرفنظر از ھر اندازه کوچک بودنشان،
درخواھید یافت کھ روند افزایش آن چیزھا خیلی زود شتاب میگیرد. اگر برای پولی کھ دارید
سپاسگزار باشید، ھر چقدر کھ باشد، آن گاه خواھید دید کھ پول شما بھ صورت غیرقابل باوری
افزایش خواھد یافت، اگر برای ارتباطھاتان قدرشناس باشید، آنگاه خواھید دید کھ اگر روابط شما
تاکنون خوب ھم نبوده بھ گونھی معجزهآسایی بھتر میشود. اگر برای کاری کھ دارید سپاسگزار
باشید حتی اگر کار رویاییتان نیز نباشد متوجھ خواھید شد کھ شرایط آنچنان پیش خواھد رفت کھ
از کارتان لذت میبرید و موقعیتھای کاریِ بھتری بھ سراغتان میآید. وقتی موھبتھای داشتھی
خود را درنظر نمیگیریم و آنھا را سبک سنگین نمیکنیم، آن گاه بھ صورت ناخودآگاه بھ شمارش
و درنظر گرفتن نقاط منفیِ کار میپردازیم. ھنگامی کھ دربارهی نداشتھھامان صحبت میکنیم، ما
نکات منفی را میشماریم. ھنگامی کھ بھ دنبال تقصیر و اشتباه در دیگران میگردیم، منفیھا
را شمارش میکنیم یا وقتی کھ دربارهی ترافیک یا معطل شدن و ایستادن در صف، یا تأخیرھا،
مشکلات دولتھا یا نداشتن پول کافی و یا حتی وضع ھوا غُ ر میزنیم، وقتی جنبھھای منفی را
میشماریم ناخواستھ مقدارشان افزایش مییابد ولی در عین حال موھبتھای در راه نیز از بین
میرود. من ھر دو روش را امتحان کردهام، موھبتھایم را شمردهام و گاھی نیز بدھیھا را. من
میتوانم شما را مطمئن کنم کھ برشمردن موھبتھا تنھا راھی است کھ میتوانید در زندگی از
فراوانی برخوردار شوید.

بھتر است ھنگام شمردن موھبتھا، شمارش از دستات خارج شود تا اینکھ بھ خاطر شمردن
مشکلات ، موھبتھا از دلات خارج شوند.
مالتبی. د. باب کوک (نویسنده و کشیش(
نخستین کاری کھ ھر صبح یا در اولین فرصت در این روز باید انجام دھید آن است کھ موھبتھای
خود را بشمارید. شما برای اینکار میتوانید از کامپیوتر یا کتاب مخصوص یا یک دفترچھ استفاده
کنید تا تمام قدرشناسیتان را در یک جا قرار دھید. قرار است امروز شما ده موھبتی را لیست کنید
کھ در زندگی داشتھاید و برای آن قدرشناس ھستید.
ھنگامی کھ انیشتین سپاسگزاری میکرد، میاندیشید کھ چرا باید قدردان باشد. ھنگامی کھ شما
علت آنچھ را بدانید کھ برایش قدردان ھستید، آنگاه مرتبھی قدرشناسی را بھتر احساس خواھید
کرد. بھ خاطرداشتھ باشید کھ عملکرد قدرشناسی بھ توجھ و میزان احساس شما بستگی دارد
بنابراین برای ھر مورد روی لیست تھیھ شده علت قدردانیتان را نسبت بھ آن بنویسید.
در اینجا چند روش نمونھ برای لیستتان ارائھ شده است:
-من بسیار خوشبختم کھ —– را دارم زیرا. –—
-من بسیار راضی و خوشحالم از داشتن —– چرا کھ. –—
-من بسیار راضی و خوشحالم از داشتن —– چرا کھ. –—
-من بھ راستی برای —– سپاسگزارم زیرا. –—
پس از آنکھ تھیھ و تنظیم لیست خود را بھ پایان بردید، بھ ابتدا برگردید و ھر مورد را بخوانید، یا
آرام یا با صدای بلند. ھنگامی کھ بھ پایان ھر موھبت رسیدید، کلمھی سپاسگزارم را سھ بار تکرار
کنید. سپاسگزارم، سپاسگزارم، سپاسگزارم. و حس قدرشناسی را برای آن موھبتی کھ نصیبتان
شده بھ شدت احساس کنید. برای آنکھ حس سپاسگزاریِ بیشتری داشتھ باشید میتوانید نسبت بھ
خداوند، جھان، خوبیھا، روح، زندگی، نیکی و یا ھر مفھومی کھ بھ آن اعتقاددارید احساس
سپاسگزاری کنید. ھنگامی کھ حس سپاسگزاریِ خود را بیواسطھ نسبت بھ کسی یا چیزی بیان
میدارید، آن را بیشتر احساس میکنید و قدرشناسیتان نیروی بیشتری خواھدداشت و موھبت
بیشتری برایتان خلق خواھد کرد! در حقیقت بھ ھمین سبب بوده کھ بومیھا و فرھنگھای قدیمی
نشانھھایی مانند خورشید را برمیگزیدهاند تا قدرشناسیِ خود را نسبت بھ آن نشان دھند. آنھا

نشانھھا و نمادھای فیزیکی را انتخاب میکردهاند تا آن را بھ عنوان منشأ جھانی نیک فرض کنند و
با تمرکز بر آن نشانھ، قدرشناسیِ بیشتری را احساس میکردهاند.
تمرین شمارش موھبتھای زندگی بسیار ساده و در عین حال قدرتمند است و میتواند زندگیِ شما
را دیگرگون کند. بنابراین از شما میخواھم ھر روز ده موھبت تازه را بھ لیست خود بیافزایید تا در
پایان لیستی داشتھ باشید از ٢٨٠ موھبتی کھ شامل حالتان شده. شاید ده موھبت در روز بھ
نظرتان زیاد بیاید ولی اگر بھ دقت بھ زوایای زندگیتان توجھ کنید میتوانید آنھا را بھ راحتی بیابید
و برشمارید. بھ دقت بھ زندگیتان توجھ کنید. شما موھبتھایی را دریافت کردهاید و ھر روز
موھبتھای بیشتری بھ دست میآورید. بھ راستی چیزھای زیادی ھست کھ انسان باید برای آنھا
سپاسگزار باشد.
شما میتوانید برای خانھ، خانواده، دوستان، کارتان و حیوانات خانگیتان سپاسگزار باشید. شما
میتوانید برای خورشید، آبی کھ مینوشید، غذایی کھ میخورید و ھوایی کھ تنفس میکنید
سپاسگزار باشید. بدون ھرکدام از اینھا زنده نخواھید ماند. شما میتوانید برای درختان، حیوانات،
گیاھان، اقیانوسھا، گلھا، گیاهھا، پرندگان، آسمان آبی، باران، ستارهھا، ماه و سیارهی زیبامان
زمین، خوشحال و شادمان باشید.
برای احساساتتان، برای چشمانتان کھ با آنھا میبینید، برای گوشھایی کھ با آنھا میشنوید و یا
دھانتان کھ با آن حرف میزنید و یا بینیای کھ با آن بو میکشید، پوستی کھ با آن لمس میکنید،
میتوانید سپاسگزار باشید. شما میتوانید برای پاھایی کھ با آن راه میروید یا دستھایی کھ
کارھاتان را با آنھا انجام میدھید یا صدایی کھ میتوانید با آن ارتباط برقرار کنید سپاسگزار باشید.
برای سیستم ایمنیِ بدنتان کھ شما را سالم میدارد و تمام ارگانھای بدنتان کھ شما را زنده نگھ
میدارند میتوانید سپاسگزار باشید. ھمچنین برای شکوه و عظمت ذھن و اندیشھی انسانیتان کھ
ھیچ تکنولوژیِ کامپیوتری نمیتواند رقیب آن باشد، باید قدرشناس و سپاسگزار باشید.
در اینجا لیستی ارائھ شده است از موضوعھایی کھ شما را بھ یاد زمینھھای اصلیای میاندازد کھ
در آنھا موھبت نصیبتان شده است و میتوان برای آن قدرشناس بود. شما میتوانید ھر موضوعی
را کھ میخواھید براساس ترتیب اھمیتشان برای خودتان، بھ لیست اضافھ کنید.
موضوعات قدرشناسی
سلامت و جسم
کار و موفقیت

پول
روابط با دیگران
شور و ھیجان
شادی
عشق
زندگی
طبیعت: سیارهی زمین، ھوا، آب، خورشید
اشیاء مادی و خدمات
ھر موضوع دیگری کھ بھ نظرتان میرسد.
بھ یقین بعد از ھر بار شمارش موھبتھای خود، بھ شدت احساس بھتری بھ شما دست خواھد داد.
البتھ میزان بھتر بودن آن بھ چگونگیِ سپاسگزاریِ شما بستگی دارد. ھرچھ نیروی احساس
سپاسگزاریِ بیشتری داشتھ باشید، روند دیگرگونیِ زندگیتان شتاب و شدت بیشتری میگیرد.
بعضی روزھا شما احساس شادیِ بیشتری دارید و بعضی روزھا دیرتر بھ این احساس دست
مییابید. ولی ھمین کھ ھر روز موھبتھای خود را میشمارید متوجھ تفاوتھای بیشتری
درخصوص احساستان بھ زندگی خواھید شد و درمییابید کھ شکرگزاریتان بیشترخواھد شد.
یادآوری حتماً تمرین روز بعد را امروز بخوانید چراکھ قرار است کار ویژهای را پیش از تمرین فردا انجام
دھید.
: تمرین شماره ١
موھبتھای خود را بشمارید
١ -ابتدا لیستی از ده موھبتی را کھ نصیبتان شده بنویسید.
٢ -بنویسید چرا برای ھرکدام از این مواھب احساس شکرگزاری میکنید.
٣ -بھ عقب برگردید و لیستتان را بخوانید، وقتی بھ پایان ھر مورد رسیدید، کلمھی سپاسگزارم را
سھ بار بگویید (سپاسگزارم، سپاسگزارم، سپاسگزارم) و قدرشناسی را برای آن موھبت تا آنجاکھ
میتوانید احساس کنید.
۴ -سھ گام نخست را در ٢٧ روز آینده نیز تکرار کنید.
۵ -تمرین فردا را امروز بخوانید.

روز دوم:
فکر سازنده
بھ دقت بھ موھبتھایی اندیشھ کن کھ در حال حاضر داری و ھر فردی ھم مقدار بسیار زیادی از
آنھا را دارد و ھرگز دربارهی بدشانسیھایی میندیش کھ در زندگیِ ھمھ کس یافت میشود.
١٨٧٠ ) – نویسنده - چارلز دیکنز ( ١٨١٢
در ابتدای کار با این تمرینھا باید چند روز اول را بھ صورت پشت سر ھم برای بدل شدن
قدرشناسی بھ یک عادت تمرکز کنید. ھر چیزی کھ شما را نسبت بھ قدرشناس بودن تشویق و
ترغیب میکند، بھ شما یاری میدھد تا زندگیتان را بھ طلا تبدیل کنید و این بھ درستی ھمان چیزی
است کھ این تمرین شما را برای آن آماده میکند.
لی براور، تمرین قدرشناسی را در فیلم و کتاب راز ارایھ کرده است. آنجاکھ او دربارهی آن پسر
مُردنی میگوید کھ پدرش از نیروی قدرشناسی و شکرگزاری برای بھبودیِ پسرش استفاده کرد و
پسر سلامتیِ خود را بازیافت. از آن موقع تمرین قدرشناسی برای بسیاری بھ عنوان عامل موفقیت
بھ حساب آمده کھ از آن برای دستیابی بھ پول و شفا و شادمانی استفاده کردهاند.
ابتدا یکی از موفقیتھای خود را بھ یاد آورید و راھکارھای رسیدن بھ آن را در ذھنتان مرور کنید
و از این کھ بھ آن دست یافتھاید، شکر خداوند را بھ جای آورید و سپاسگزار باشید.
سپس ھدف دیگری را در ذھن خود متمرکز کنید و بھ بررسیِ راھکارھای دستیابی بھ آن بپردازید.
امشب وقتی برای خوابیدن بھ بستر میروید، افکارتان را متمرکز کنید آنگاه بھ مرور تمام اتفاقھای
خوشایندی کھ در طول آن روز برایتان ر خُ داده بپردازید. بھ مرور کلمھی سپاسگزارم را بھ
یادآورید. سپس چشمھاتان را ببندید و بخوابید. کار تمام است!
در ٢۶ شب آینده نیز این کار را تکرار کنید. پیش از بھ خواب رفتن، بھ اتفاقھای خوشایندی کھ در
طول روز برای شما رخ داده بیندیشید و بھترین اتفاقی را کھ برای شما افتاده برگزینید. در حالی کھ
افکارتان را متمرکز کردهاید، تا آنجاکھ میتوانید قدرشناس باشید و بعد کلمھی سپاسگزارم را بر
زبان بیاورید

این تمرین ساده بھ نظر میرسد ولی در حین اجرای آن، درمییابید کھ اتفاقھای خوشایندی در
زندگیِ شما ر خُ میدھد.
ھنگامی کھ در جستجوی بھترین چیزی ھستید کھ برایتان اتفاق افتاده، تمام رخدادھای خوشایندی
را کھ آن روز برایتان پیش آمده مرورکنید و در روند فرایند جستجو و انتخاب بھترین رویداد
روزانھ، قدرشناس آنھا خواھیدشد. بھ این صورت شما ھر شب درحالی کھ احساس شاکربودن دارید
میخوابید و برمیخیزید.
شمارش مواھبتان یکی از تمرینھاییست کھ این اطمینان خاطر را بھ شما میبخشد تا روزتان را
با شکرگزاری آغاز کنید و با شکرگزاری بھ پایان برسانید. در حقیقت آنھا بھ قدری توانمند ھستند
کھ زندگیِ شما را در چند ماه تغییر میدھند. اما این کتاب بر آن است کھ زندگیتان را در اثر وفور
شکرگزاری و تمرینھای آن ھرچھ سریعتر دیگرگون کنید. زیرا شکرگزاری مانند یک آھنرباست و
چیزھای بیشتری را برای شکرگزار بودن جذب میکند. تمرکز بر قدرشناسی در مدت ٢٨ روز باعث
تمرکز و افزایش نیروی شکرگزاری میشود. ھنگامی کھ شما بھ قدرت جاذب شکرگزاری مجھز
ھستید، ھر چیزی را کھ دوست دارید و میخواھید مانند آھنربا بھ سمت خود جذب خواھید کرد!
یادآوری
تمرین فردا را امروز بخوانید چراکھ لازم است پیش از آغاز تمرین فردا چند عکس گردآورید.
تمرین شماره ٢
فکر سازنده
١ -گامھای یک تا سھ را در تمرین شمارهی یک تکرار کنید. موھبتھای خود را بشمارید. لیستی
بنویسید از ده موھبتی کھ بھ شما ارزانی شده و در پایان ھر مورد سھ بار کلمھی سپاسگزارم را
بگویید و تا آنجا کھ میتوانید حس سپاسگزاری داشتھ باشید.
٢ -امشب پیش از آنکھ بخوابید، افکارتان را متمرکز کنید و بھ بھترین اتفاقی بیندیشید کھ در طول
این روز برایتان ر خُ داده است.
۴ -در قبال بھترین اتفاقی کھ آن روز برای شما افتاده است کلمھی سپاسگزارم را بیان کنید.
۵ -این تمرین را در ٢۶ شب آینده نیز تکرار کنید.
۶ -تمرینِ فردا را امروز بخوانید.

مھم نیست کھ پیرو چھ دین و آیینی ھستید یا بھ طورکلی آدمی مذھبی ھستید یا خیر، این جملھھای
کتاب مقدس و قرآن، زندگی شما را دربرخواھد گرفت. آنھا قانون بنیادی و اساسی علم و جھان را
بر شما آشکار میکنند.
این قانونی جھانی است
قدرشناسی بھ سان قانونی جھانی عمل میکند کھ تمامی زندگی شما را دربرمیگیرد. براساس قانون
جذب، کھ تمام انرژی و نیروی موجود در جھان پیرامون ما را از شکلگیری اتمھا تا حرکت گیاھان،
«. ھر چیزی، مشابھ خود را جذب میکند » ، را دربردارد
این بدان علت است کھ سلولھای ھر موجود زندهای توسط قانون جاذبھ در کنار یکدیگر قرار
گرفتھاند کھ این روند دربارهی اشیا نیز صادق است. در زندگی شما قانون برتفکر و احساساتتان
حکومت میکند. چراکھ آنھا نیز انرژی ھستند، پس ھرآنچھ را کھ میاندیشید یا ھرچھ را کھ
پول کافی بھ » ،« کارم را دوست ندارم » احساس میکنید بھ سوی خود جذب میکنید. اگر میاندیشید
او » ،« نمیتوانم قبضھایم را پرداخت کنم » ،« نمیتوانم شریک ایدهآلم را بیابم » ،« دست نیاوردهام
،« ھمسرم افتضاحھ » ،« با والدینام راحت نیستم » ،« بچھام مشکلآفرین است » ،« قدرمرا نمیداند
بیشتر آنھا را بھ سمت خود جذب میکنید، ولی اگر بیشتر بھ ،« ازدواج من بھ مشکل برخورده »
خانوادهام از » ،« کارم را دوست دارم » چیزھایی بیندیشید کھ از آنھا راضی و سپاسگزارید، مانند
من امروز احساس فوقالعادهای » ،« من بھترین تعطیلات را داشتم » ،« من بسیار حمایت میکنند
شما مخلصانھ و ،« تعطیلات بسیار زیبایی را در پیک نیک در کنار پسرم گذراندم » یا « داشتم
صادقانھ قدرشناسی را احساس خواھید کرد، قانون جذب بھ شما میگوید کھ بیشتر از پیش مسائل و
فرصتھا را بھ دست خواھید آورد. ھمانگونھ کھ آھن بھ سوی آھنربا کشیده میشود، قدرشناسی شما نیز ھمچون آھنربا عمل میکند. ھرچھ بیشتر قدرشناس باشید، فراوانی و موھبتھای بیشتری
را بھ سوی خود جذب خواھید کرد. این یک قانون جھانی است!
از ھر دستی » ،« ھرچھ بکاری ھمان را برداشت میکنی » : شما گفتارھایی این چنینی را شنیدهاید
تمامی این گفتارھا نشانگر یک قانون است، ھمچنین بر قانونی .« بدھی، با ھمان دست پس میگیری
جھانی مُھر تأیید میزند کھ دانشمند فرزانھ اسحاق نیوتن، کشف کرد و بھ جھانیان نمایاند.
اکتشافات علمی نیوتن شامل قانون اساسی حرکت در جھان است، کھ یکی از آنھا میگوید:
« ھرکنش، واکنشی برابر و در خلاف جھت خود را دریافت میکند

ھنگامی کھ قانون قدرشناسی را با قانون نیوتن درھم میآمیزید، ھر کنش شکرگزاری سبب دریافت
واکنش متقابل میشود و آنچھ کھ شما دریافت میکنید، ھمواره برابر با آن قدردانیتان است کھ بھ
جا آوردهاید. بھ این معنی کھ عمل سپاسگزاری باعث دریافت واکنش سپاسگزارانھ خواھد بود. این
سپاسگزاری ھرچھ صادقانھ و مخلصانھتر باشد (بھ بیان دیگر ھرچھ بیشتر سپاسگزار باشید)
بیشتر دریافت خواھید کرد.
ریسمان طلایی قدردانی
ھزاران ھزار سال پیش از آفرینش انسان، قدرت قدردانی توصیھ و بھ کار بستھ شده است و از آنجا
در طی سدهھا و در قارهھای مختلف از فرھنگ و تمدنی بھ فرھنگ بعدی نفوذ کرده و میکند.
مذاھب اصیل اسلام، مسیحیت، یھودیت، بودیسم، سیک و ھندوییسم قدرشناسی را در مرکز و
ھستھی آیینی خود قرار دادهاند.
حضرت محمد (کھ درود خداوند بر اوباد) میفرماید: سپاسگزاری برای فراوانیای کھ بھ شما
عرضھ میشود، بھترین دلیل و بیمھای است برای ادامھ یافتن این فراوانی. یکی از متفکرین بزرگ
مشرق زمین نیز میگوید: شما ھیچ راھی ندارید مگر آنکھ قدردان و راضی باشید. لائو تزو گفتھ
است: اگر شما از چیزھا بھ ھمانگونھای کھ ھستند لذت ببرید، آنگاه تمام دنیا بھ شما تعلق خواھد
داشت. کریشنا گفتھ است ھرچھ را کھ بھ او تعارف شود با شادی و شعف میپذیرد. حضرت داوود
پیامبر از شکرگزاری نسبت بھ تمام دنیا سخن گفتھ است، نسبت بھ ھر چیزی کھ بین زمین و بھشت
قرار دارد و مسیح (ع) پیش از ھر معجزهاش شکرگزاری بھ جا میآورده است. در آیین بومیھای
استرالیا، تا ماساییھا و زولوھای افریقا، ازناواجوھای امریکا، شاونی و چروکی تا تاھیتیھا،
اسکیمو و بومیھای موآری زلاندنو، شکرگزار بودن در ریشھی اولیھی آداب و رسومشان جای
داشتھ است.
بامدادان، ھنگامی کھ از خواب برمیخیزید، برای دیدن روشنایی صبح سپاسگزاری کنید، برای »
غذا و شادی زندگیتان سپاسگزار باشید. اگر ھیچ علتی برای سپاسگزاری نمییابید، پس مشکلی
«. در خود شما ھست
(١٨١٣- تھ کومسھ ( ١٧۶٨
رھبر قبیلھی شاونی سرخپوستان آمریکا
تاریخ سرشار از اشخاص سرشناس و نامآوری است کھ شیوهی سپاسگزار بودن را بھ کار
بستھاند، و دستاوردھاشان، آنھا را در میان برترین مخلوقاتی قرار داده است کھ تاکنون زیستھاند:
مھاتما گاندی، مادر ترزا، مارتین لوترکینگ، لئوناردو داوینچی، افلاتون، شکسپیر، آئسوپ، بلیک،

امرسون، دیکنز، پروست، دکارت، لینکلن، یونگ، انیشتین و بسیاری از متفکران و اندیشمندان
دیگر.
اکتشافات علمی آلبرت انیشتین،نگرش ما را بھ جھان تغییر داده است و ھنگامی کھ دربارهی
دستاوردھای تاریخیاش سؤال میشود، او تنھا از سپاسگزاری نسبت بھ دیگران میگوید. یکی از
ذھنھای بسیار درخشان تاریخ، بیش از صدبار در روز از دیگران سپاسگزاری میکرد. آیا این
شگفتآور نیست کھ بسیاری از ناپیداھای عالم بر انیشتین مکشوف شد؟ او قدرشناسی را در
تکتک روزھای زندگیاش تمرین کرد و در مقابل از انواع مواھب و نعمتھا برخوردار شد.
ھنگامی کھ از اسحاق نیوتن دربارهی راز دستاوردھای علمیاش سؤال شد، او گفت کھ بر شانھی
غولھا ایستاده است. در سالھای اخیر، اسحاق نیوتن بھ عنوان بزرگترین کمک کننده بھ علم و
بشریت شناختھ شده است. او ھمچنین ھمواره سپاسگزار تمام زنان و مردانی بوده کھ پیش از او
زیستھاند. دانشمندان، فلسفھدانھا، مخترعین، کاشفان و پیامبرانی کھ سپاسگزاری را بھ کار
بستھاند، دستاورد آن را برداشت کردهاند و از توان ذاتی آن بسیار آگاه بودهاند. ھرچند کھ ھنوز
قدرت و نیروی سپاسگزاری برای بسیاری از افراد ناشناختھ است. زیرا برای تجربھی سپاسگزاری
در زندگی خود باید آن را بھ کار ببندید.
کشف من
داستان من مثالی است از سرنوشت کسی کھ سپاسگزاری و تأثیرھای آن را در زندگی فراموش کند.
اگر شش سال پیش کسی از من میپرسید کھ آیا انسان شکرگزاری ھستم، فورا پاسخ میدادم، بلھ،
من انسان بسیار قدرشناسی ھستم. من وقتی ھدیھای دریافت میکنم، کسی در را برایم باز میکند یا
کسی کاری برایم انجام میدھد، تشکر زبانی میکنم.
راستاش را بخواھید من بھ راستی یک انسان قدرشناس نبودم. نمیدانستم کھ قدرشناس بودن بھ
راستی بھ چھ معناست، و تنھا بر زبانآوردن واژهی سپاسگزارم در برخی موقعیتھا نشانھی
شکرگزار بودن نیست.
زندگیام بدون شکرگزاری بسیار چالش برانگیز بود. من بدھکار بودم، و بدھکاریام ھر ماه
افزایش مییافت. ھرچند بھ سختی تلاش میکردم، ولی اوضاع اقتصادیام ھیچگاه بھبود نمییافت.
برای بھبود اوضاع زندگی و تسلط بر بدھکاری روزافزونم، تحت شرایط نگرانی و دلشوره و
فشارھای مختلف زندگی میکردم. روابط من بین خوب و بحرانی پیوستھ ھمچون آونگی در نوسان
بود چراکھ من ھیچگاه برای دیگران وقت کافی نداشتم. ھرچند کھ بھ صورت ظاھری سلامت بھ نظر
میرسیدم ولی در پایان ھر روز بسیار خستھ بودم و بھ این میمانست کھ انگار ھر فصل سھمی از
بیماری برای من بھ ارمغان میآورد. لحظات شادی را در بودن با دوستان میدیدم یا در زمانی کھ
در تعطیلات میگذراندم ولی این واقعیت کھ باید ھر روز بیشتر کار میکردم تا بتوانم سھم خود را

برای این شادیھا بدھم آزارم میداد. من زندگی نمیکردم. من از امروز تا روز دیگر زنده میماندم
و از پرداخت یک بدھکاری تا بدھکاری دیگر، و بھ مجرد آنکھ مشکلی را حل میکردم، مشکلی
دیگر بھ سراغم میآمد و پیش رویم سبز میشد. ولی چندی بعد اتفاقی پیش آمد کھ از آن روز بھ
بعد، ھمھ چیز را در زندگیام تحتالشعاع قرار میداد. من رازی را دربارهی زندگی کشف کردم و
نتیجھی دستاوردم آن بود کھ ھر روز در زندگیام قدردان و سپاسگزار آن چیزی باشم کھ دارم. در
نتیجھ رنگ روزھای من عوض شد و ھرچھ بیشتر سپاسگزاری نشان میدادم، نتایج بیشتر
معجزهوار میشد. زندگی من بھ کلی دیگرگون شد.
برای نخستین بار در زندگی، بدھکار نبودم، و زمانی بسیار کوتاه پس از آن تمام پول مورد نیازم را
برای ھر کاری داشتم. مشکلات موجود در روابط، کار و سلامتیام، رنگ باخت و بھ جای
رویارویی ھر روزه با مشکلات و موانع، روزھای من با چیزھای خوبی پُ ر شد کھ پیوستھ بھ
سراغم میآمد. سلامتی و انرژی من بھ صورت چشمگیری فزونی گرفت و از بیست سالگیام
احساس بھتری داشتم. روابطام معنادارتر شد و از لحظات خوشی کھ در کنار خانواده و دوستان
داشتم بیشتر لذت میبردم.
بیش از آنچھ کھ تا آن موقع فکر میکردم، احساس شادی داشتم. من سعادتمندانھ خوشحال بودم،
خوشحالتر از ھر زمان دیگر. قدرشناسی، من و زندگیام را بھ گونھای شگفتانگیز تغییر داد!
نیروی قدرشناسی را در زندگی خود تعمیم دھید
مھم نیست کھ شما چھ کسی ھستید، یا کجا ھستید یا اینکھ شرایط فعلی شما چگونھ است. نیروی
سپاسگزاری تمام زندگی شما را دیگرگون خواھد کرد!
من نامھھایی دریافت کردهام از ھزاران آدم مختلفی کھ با استفاده از نیروی قدرشناسی خود را از
چنگ مصیبت رھانیدهاند. بارھا دیدهام کھ در ارتباط با سلامت افراد معجزهھایی پیش آمده در حالی
کھ ھیچ امیدی وجود نداشتھ است. متوجھ شدهام کھ ازدواجھایی از گسستن نجات یافتھ است و
رابطھھای شکست خورده بار دیگر از سرگرفتھ شده و بھ روابطی موفقیتآمیز بدل شدهاند. من
کسانی را دیدهام کھ از فقر کامل بھ کامیابی دست یافتھاند و افراد ناامیدی را دیدهام کھ از شرایط
یأس مطلق و قرارداشتن در تنگنا، بھ زندگییی مسرتبخش و راضی کننده رسیدهاند.
قدرشناسی میتواند بھ شیوهی معجزهآسایی روابط شما را بھ روابطی شادیآور و معنادار بدل کند
کھ بھ شرایط کنونی شما بستگی ندارد. قدرشناسی میتواند بھ گونھای معجزهآسا شما را کامیاب
کند. آن سان کھ پول لازم را برای ھر چیز دلخواھی داشتھ باشید. درجھی سلامت شما فزونی پیدا
خواھد کرد و شادمانی را برایتان بھ ارمغان میآورد کھ فراتر از تصورات ھمیشگی شما بوده

است. قدرشناسی چنان نیرویش را بھ کار میگیرد کھ مھارت و شغل شما را بھبود میبخشد و
موفقیت شما را افزایش میدھد و شغل رؤیایی و دلخواهتان را برای شما بھ ارمغان میآورد. در
حقیقت بھ ھرچھ کھ میخواھید انجام بدھید و یا داشتھ باشید، دست خواھید یافت. قدرشناسی شما
وسیلھای است تا بھ آن برسید. نیروی شگفتانگیز قدرشناسی زندگی شما را بھ طلا تبدیل خواھد
کرد.
ھمانطور کھ قدرشناسی را بھ کار میبندید، درمییابید کھ چرا رویدادھای ناگوار در زندگیتان رخ
داده و چرا جای بعضی موھبتھا در زندگی شما خالی است. ھمانگونھ کھ قدرشناسی را بھ روش
زندگیتان تبدیل میکنید، ھر بامداد چنان از خواب برمیخیزید کھ اشتیاق فراوان بھ زندگی در
وجودتان موج میزند. شما خود را عاشق زندگیتان مییابید و ھمھ چیز برایتان فراھم میشود.
شما بھ سبکی یکپ رَ و شادمانتر از ھر زمان دیگر خواھید بود. ھنگام رویاروشدن با چالشھا،
میدانید کھ چگونھ بر آنھا چیره شوید و از آنھا پند بگیرید. ھر روزتان سرشار از موھبت خواھد
بود و با شگفتی بیشتری ھمراه خواھد شد درست مثل وقتی کھ بچھ بودید!
آیا زندگی شما سرشار از موھبت است؟
اکنون شما میتوانید بگویید کھ در زندگیتان چھ میزان از قدرشناسی بھ کار بستھاید. فقط بھ
جنبھھای برجستھی زندگیتان نگاه کنید، پول، سلامتی، شادمانی، شغل، خانھ و روابط با دیگران،
بخشھایی از زندگی شما کھ با فراوانی ھمراه است، زمینھھایی بوده کھ از قدرشناسی سود بردهاید
و نتیجھاش را تجربھ کردهاید. ھر زمینھای کھ خالی بھ نظر میآید بھ دلیل نبود قدرشناسی است.
این یک حقیقت ساده است: وقتی شما شکرگزار نیستید نمیتوانید در مقابل بھ اندازهی کافی دریافت
کنید. شما از بھ کارگیری نیروی قدرشناسی در زندگیتان جلوگیری کردهاید. ھنگامی کھ قدرشناس
نیستید، خود را از جریان سلامت و روابط بھتر و شادی و پول بیشتر و پیشرفت کار و موقعیت یا
تجارت، بیبھره ساختھاید. برای بھ دست آوردن باید از دست بدھید. این یک قانون است.
شکرگزاری، سپاس دادن است در غیر این صورت خود را ناکام میکنید و از دریافت آنچھ کھ در
زندگی میخواھید بیبھره میمانید. مرز پایین حقشناسی زمانی است کھ ما قدرشناس نباشیم، ما در
زندگیمان ھمیشھ ھمھ چیزھا را آماده میانگاریم. ھنگامی کھ میپنداریم ھمھ چیز ھمیشھ فراھم
است، در حقیقت آنھا را از خودمان میگیریم. قانون جذب میگوید کھ ھر چیزی، مشابھ خود را
جذب میکند، بنابراین اگر وجود چیزی را ھمواره تضمینی بدانیم، آن را از خودمان میگیریم. بھ
یادداشتھ باشید کھ ھرکس قدرشناس نباشد، آنچھ کھ بھ او ارزانی شده است از او بازپس گرفتھ
خواھد شد.
درست آن است کھ شما در زندگیتان در زمانھای مختلف شکرگزار بودهاید، ولی برای مشاھدهی
تغییرات شدید آن در زندگیتان، باید شکرگزار باشید تا آن را بھ روش جدید زندگیتان تبدیل کنید.

فرمول سپاسگزاری
دانش یک گنج است و عمل کردن کلید آن.
« ٨٠٨ ) ،جامعھ شناس فیلسوف و مورخ – ابوزید عبدالرحمن ابن خلدون ( ٧٣٢ »
در تمامی مذاھب، اسطورهھا و حتی افسانھھا آمده است کھ برای دستیابی بھ موفقیت، نخست باید
.« واژهھای کلیدی را بھ زبان آورد »
برای آنکھ انرژی حاصل از شکرگزاری را شامل حال خود کنید، نخست باید این واژه را بگویید:
سپاسگزارم. نمیتوانم برای شما از چگونگی اھمیت واژهی سپاسگزارم در زندگیتان بگویم. برای
آنکھ زندگی قدرشناسانھای داشتھ باشید و نتیجھی آن را در زندگیتان تجربھ کنید باید سپاسگزارم
کلمھای باشد کھ در زندگیتان بیش از ھمھ میگویید و احساس میکنید. این واژه باید بھ شناسھی
شما تبدیل شود. سپاسگزارم، پلی است از وضعیت فعلی شما بھ زندگی رؤیاییتان.
فرمول اصلی اینگونھ است:
- بھ عمد واژهی سپاسگزارم را در ذھن و زبان خود تکرار کنید:
- شما ھرچھ بیشتر بھ صورت عمدی بھ کلمھی سپاسگزارم فکر کنید و آن را بھ کار ببرید،
قدرشناسی را بیشتر احساس خواھید کرد.
- ھرچھ بیشتر بھ قدرشناسی بیندیشید و بیشتر آن را احساس کنید، فراوانی بیشتری دریافت خواھید
کرد.
قدرشناسی یک احساس است. بنابراین ھدف نھایی در تمرین آن است کھ ھرچھ بیشتر آن را
احساس کنید، زیرا این نیروی احساسات شماست کھ بھ تأثیر آن در زندگیتان شتاب میبخشد.
قانون نیوتن، یکی برای یکی است؛ آنچھ کھ میدھید، بھ صورت برابر دریافت میکنید. این بدان
معناست کھ اگر احساس قدرشناسی را در خود افزایش دھید، نتایج آن در زندگیتان فزونی خواھد
یافت تا با احساس شما برابر شود. ھرچھ احساستان راستینتر باشد و خالصانھ قدرشناسی کنید،
شما با شتاب بیشتری تغییر مییابید و روند دیگرگونیتان شتاب بیشتری خواھد گرفت.
ھنگامی کھ درمییابید این رفتار بھ تمرین کمی نیاز دارد و چھ قدر راحت میتوانید قدرشناسی را با
زندگیتان بیامیزید، و ھنگامی کھ نتایج آن را در زندگی خود احساس کنید، آنگاه ھرگز بھ بازگشت

بھ زندگی پیشین خود نخواھید اندیشید. اگر قدرشناسی را کمی تمرین کنید، زندگیتان تغییر اندکی
خواھد یافت. اگر قدرشناسی را ھر روز بیشتر تمرین کنید، زندگیتان بھ شدت تغییر خواھد کرد و بھ
سوی تعالی خواھد رفت، آنچنان کھ ھرگز تصورش را نیز بھ ذھن راه نخواھید داد!
یک کتاب کارآمد
ھمانطور کھ قدرشناسی خود را ابراز میداریم، باید توجھ کنیم کھ بزرگترین قدرشناسی آن نیست کھ
کلمات را بر زبان بیاوریم، بلکھ بھتر است کھ با قدرشناسی زندگی کنیم.
(١٩١٧- جان فیتز جرالد کندی ( ١٩۶٣
سی و پنجمین رئیس جمھور ایالات متحدهی امریکا
در این کتاب، ٢٨ تمرین وجود دارد کھ بھ گونھای ویژه طراحی شده است تا بھ شما بیاموزد کھ
چگونھ نیروی قدرشناسی را بھ کار بگیرید و سلامت، پول و شغل و روابط خود را بھبود بخشید و
کاری کنید تا کوچکترین خواستھھا و بزرگترین آرزوھاتان بھ حقیقت بپیوندد. شما ھمچنین
خواھید آموخت کھ چگونھ مشکلات خود را حل کنید و ھرگونھ موقعیت منفی را تغییر دھید.
وقتی این دانش تغییر زندگی را میخوانید، شیفتھی آن خواھید شد و اما این دانش بدون تمرین
کردن آنچھ کھ میآموزید، از میان انگشتانتان لیز خواھد خورد و فرصتی کھ برای تغییر زندگی بھ
دست آوردهاید بھ راحتی از دست میرود. برای آنکھ این اتفاقر خُ ندھد، باید در مدت ٢٨ روز
قدرشناسی را تمرین کنید، تا بدین ترتیب دانش را تا ژرفای سلولھا و ضمیر ناخودآگاه خود ببرید.
تنھا در این صورت است کھ زندگی شما بھ شکلی اساسی تغییر خواھد کرد. این تمرینھا بھ گونھای
طراحی شده است کھ طی ٢٨ روز پیاپی اجرا شوند. این روند بھ شما اجازه میدھد کھ قدرشناسی
را بھ روش زندگیتان تبدیل کنید. تمرین قدرشناسی بھ صورت متمرکز در روزھای متمادی تضمین
خواھد کردکھ دیگرگونی در زندگی شما رخ خواھد داد و البتھ بھ سرعت !
ھرکدام از این تمرینات انباشتھای از آموزشھای ناپیدا در خود نھفتھ دارد کھ دانش شما را بھ شدت
افزایش میدھد.در ھر تمرین شما بیشتر و بیشتر خواھید آموخت کھ زندگی چگونھ کار خواھد کرد.
و داشتن آن زندگی کھ در رویاتان پروراندهاید چھ قدر ساده است.
دوازده تمرین آغازین نیروی قدرشناسی برای ھمھی آن چیزھایی است کھ اکنون دارید از آنھا
استفاده میکنید و در گذشتھ بھ شما اعطا شده است. چراکھ تاشکرگزار داشتھھاتان نباشید، نیروی
قدرشناسی عمل نخواھد کرد و شما دریافتی بیشتری نخواھیدداشت. این دوازده تمرین اول، بھ
سرعت نیروی قدرشناسی را برایتان بھ حرکت واخواھدداشت.

ده تمرین بعد قدرت شکرگزاری را دربارهی آرزوھا و رویاھاتان و ھر چیز دیگری کھ میخواھید بھ
کار خواھد گرفت. در خلال این ده تمرین شما توانایی آن را خواھید یافت کھ بھ آرزوھاتان جامھی
عمل بپوشانید و خواھید دیدکھ روند زندگیتان متحول میشود.
شش تمرین پایانی شما را بھ سطح جدیدی رھنمون میشود کھ بھ وسیلھی آن ذھن و تک تک
سلولھاتان را از قدرشناسی پُ ر خواھید کرد. ھمچنین، خواھید آموخت کھ نیروی قدرشناسی را برای
یاری رساندن بھ دیگران بھ کار بندید و مشکلات را حل کنید و ھر موقعیت منفی را کھ در طول
زندگی با آن برخورد میکنید، بھبود بخشید.
لازم نیست تا در این مدت برنامھھای دیگرتان را لغو کنید، این برنامھھا بھ گونھای تنظیم شده کھ با
برنامھی ھر روزتان ھمخوان شود. تفاوتی ندارد کھ در روزھای کاریتان باشد یا در تعطیلات پایان
ھفتھھا، قدرشناسی قابل جابجایی است؛ شما میتوانید آن را با خود بھ ھرجا کھ میخواھید ببرید
آنگاه ھرجا کھ بروید عملکرد آن نمایان خواھد شد. اگر یک روز را از دست بدھید، رفتھ رفتھ روند
حرکتی را کھ تاکنون بھ دست آوردهاید از دست میدھید. برای آنکھ مطمئن شوید کھ نیروی
قدرشناسی را کاھش نمیدھید، اگر روزی را از دست دادید، سھ روز بھ عقب برگردید و تمرینات را
از آن موقع پیگیری کنید.
بعضی تمرینھا برای صبح طراحی شده و بقیھ برای انجام در طول روز، بنابراین ھر روز تمرینھا
را در اول صبح بخوانید. لازم است کھ بعضی تمرینات از شب قبل مطالعھ شود، زیرا از لحظھای کھ
از خواب بیدار میشوید باید آنھا را بھ کار بگیرید. در ادامھ بھ شما میگویم کھ چھ زمانی برای این
کار مناسبتر است. شاید بخواھید کھ تمرینھای روز بعد را ھر شب پیش از خواب بخوانید، تا برای
فردا روز آماده باشید.
اگر نمیخواھید این ٢٨ تمرین را پشت سر ھم انجام دھید، میتوانید آنھا را بھ صورتھای دیگری
نیز بھ اجرا درآورید. شما میتوانید یک تمرین را برگزینید کھ میتواند یک موضوع مھم را در
زندگیتان تغییر دھد یا بھبود بخشد و میتوانید تمرین را سھ روز متوالی یا ھفت روز ھفتھ انجام
دھید. یا اینکھ میتوانید یک تمرین را برای یک ھفتھ یا دو تمرین را برای یک ھفتھ انجام دھید،
تنھا تفاوت آن است کھ تغییرات را دیرتر در زندگیتان مشاھده خواھید کرد.
بعد از ٢٨ روز
پس از تکمیل این ٢٨ تمرین، میتوانید بعضی از تمرینھای ویژه را برای افزایش انرژی مثبت در
مکان یا زمانی بھ کار ببرید کھ بھ آن نیاز دارید. برای نمونھ برای سلامتی یا پول یا برای بھ دست
آوردن شغل رویاییتان، افزایش موفقیت در شغل فعلی و یا بھبود روابطتان. برای تکمیل تمرین

قدرشناسی، شما میتوانید کتاب را بھ صورت اتفاقی ورق بزنید و ھر تمرینی را کھ دوست داشتید
برای آن روز انجام دھید. بعد از ٢٨ روز کھ تمرینھا را اجرا کردید، توصیھھایی برای تمرینھای
دیگری نیز ھست کھ میتوانید با استفاده از آنھا حضور موھبتھا را در زندگیتان سرعت ببخشید.
آیا میتوانید قدرشناسی را بیش از اندازه انجام دھید؟ ھرگز ! آیا زندگیتان میتواند بھ تمامی بر
وفق مرادتان باشد؟ بھ سختی ! پس تمرینھا را بارھا تکرار کنید تا اینکھ قدرشناسی با ذات شما
درھم آمیزد و طبیعت ثانویتان شود. بعد از ٢٨ روز شما مغز خود را دوباره سیمکشی کردهاید و
قدرشناسی را در ضمیر ناخودآگاهتان بھ کار گرفتھاید بھ گونھای کھ سپاسگزاری نخستین چیزی
است کھ در موقعیتھای مختلف بھ ذھن شما میآید. آنچھ را کھ تجربھ میکنید القائات شماست
چراکھ شکرگزاری را در ھر روز از زندگیتان ترکیب کردهاید و این بسیار تماشایی خواھد بود.
رؤیاھای شما چھ ھستند؟
بسیاری از این تمرینھا آنگونھ طراحی شدهاند تا شما را بھ رؤیاھاتان برسانند. بنابراین باید
بفھمید کھ بھ راستی چھ چیزی را میخواھید. با یک کامپیوتر و یا یک قلم و کاغذ بنشینید و آنچھ
را کھ در ھر زمینھ از زندگیتان میخواھید لیست کنید. بھ جزئیات آنچھ کھ میخواھید باشید یا در
زندگیتان، روابطتان و اقتصادتان و دربارهی سلامتتان انجام میدھید، توجھ کنید. جزئیات را
ھرقدر کھ تمایل دارید بررسی کنید، ولی دقت داشتھ باشید کھ بایدآنچھ را کھ میخواھید در لیست
بنویسید نھ اینکھ از چھ راھی میخواھید بھ انجام کارھا بپردازید. چگونگی رسیدن بھ خواستھھا با
بھ کارگیری نیروی قدرشناسی برایتان مشخص میشود.
اگر کار بھتری میخواھید یا مایلاید آن چیزی را داشتھ باشیدکھ در رویاھاتان بھ آن میاندیشید،
آنگھ توجھ خود را بھ ھر آنچھ کھ میخواھید آن کار باشد معطوف دارید. بھ چیزھایی توجھ کنید کھ
برای شما مھم است. مانند اینکھ نوع کار چھ باشد و یا میخواھید احساستان در کار چھ باشد،
شرکتی کھ مایلاید برایش کار کنید، افرادی کھ میخواھید با ایشان ھمکار شوید، ساعتھای دلخواه
کارکردنتان، میخواھید محل کارتان کجا باشد و چھ حقوقی میخواھید دریافت کنید. بھ آنچھ در
زندگیتان میخواھید بھ صورت بسیارواضح و شفاف بپردازید و جزئیات را بنویسید.
اگر شما پول میخواھید تا صرف تحصیل فرزندانتان کنید، جزئیات تحصیلات آنھا را بنویسید کھ
شامل آن چیزھایی است کھ دوست دارید بھ چھ مدرسھای بروند یا ھزینھی تحصیلشان، کتابشان،
خوراکشان، لباسشان و رفت و آمدشان چھ قدر باشد، بھ ھر حال باید بدانید چھ قدر پول نیاز
دارید. اگر میخواھید مسافرت کنید باید جزئیات مربوط بھ کشورھای مقصدتان را بنویسید، مدت

سفر قصد دیدن از چھ مکانھایی را دارید، مایلاید محل اقامتتان کجا باشد، و یا اینکھ با چھ
وسیلھای میخواھید بھ سفر بروید.
اگر یک شریک مناسب میخواھید باید جزئیات و ویژگیھای موردنظرتان را در آن فرد بنویسید.
اگر خواھان بھبود روابط ھستید باید روابطی را کھ میخواھید بھبود یابند و چگونگی ارتقاشان را
بنویسید. اگر میخواھید سلامتی بیشتری داشتھ باشید یا شرایط جسمانی شما بھتر شود، آنگاه
میباید دربارهی راهھای ارتقاء سلامت و شرایط جسمانیتان بنویسید. اگر یک خانھی رویایی
میخواھید، آنگاه جزئیات آن خانھ را اتاق بھ اتاق خلاصھ کنید و بنویسید. اگر لوازم ویژهای را
برای خانھتان درنظر دارید مثل ماشین، لباس، لوازم منزل آنھا را لیست کنید. اگر میخواھید بھ
چیزی دست یابید، مثل موفقیت در امتحان، بھدست آوردن درجھی علمی، بھ ثمر رساندن گل در یک
ورزش، رسیدن بھ موفقیت بھ عنوان یک آھنگساز موفق، پزشک، نویسنده، بازیگر، دانشمند، یا
یک تاجر موفق یا ھر چیز دیگری را کھ درنظر دارید بھ دست آورید، آن را بنویسید و بھ قدر کفایت
در ارتباط با آن شرح دھید.
بھ تأکید توصیھ میکنم کھ حتما برای ثبت آرزوھاتان در زندگی وقتی را اختصاص دھید. چیزھای
بزرگ، چیزھای کوچک، یا اینکھ چھ چیزی را امروز یا در این ماه یا در این سال میخواھید،
ھرچھ را درنظر دارید در لیست خود بگنجانید و وقتی ھرکدام را بھ دست آوردید آن را از لیست خط
بزنید، یک روش ساده تقسیم لیست بھ زیرشاخھھای زیر است:
- سلامت و جسم
- کار و شغل
- پول
- روابط
- آرزوھای شخصی
- لوازم مادی
و بعد چیزھایی را کھ میخواھید بھ زیر شاخھھا بیفزایید.
بعد از مشخص کردن خواستھھاتان، باید راه و روشی را مشخص کنید کھ مایلاید نیروی قدرشناسی
در زندگیتان تغییر پدید آورد. بنابراین حالا شما برای آغاز ماجراجویی بسیار مھیج و جذاب خود

بخشن اول این مطلب:

شکزگذاری روز اول

قسمت اول:
بدین سان، تو افتخار تمامی دنیا را بھ دست خواھی آورد.
کتیبھی امرالد
٣٠٠٠ تا ۵٠٠٠ سال پیش از میلاد) )
پیشکش بھ تو
باشد کھ معجزهی شکرگزاری درھای دنیای نوینی را بر تو بگشاید و برای تمامی سالھای زندگیات
شادمانی بھ ارمغان آورد.
این خواستھی قلبی من برای تو و تمامی جھان است.
سپاسگزاری
چندان کھ دست بھ نگارش کتابی تازه میزنم، آفرینش بھ عنوان چیزی نشاط آور و در عین حال
یگانھ و منحصر بھ فرد آغاز میشود، تنھا کیھان و من ھستیم. سپس، این محدوده، رفتھ رفتھ،
گستردهتر میشود، افراد بیشتر و بیشتری را دربرمیگیرد، تمامی آنھایی کھ دانش و چیرهدستی خود را بھ اشتراک میگذارند تا آنگاه کھ سرانجام شما کتاب جدید را در دستانتان بگیرید. این افراد
بھ شما « معجزهی شکرگزاری » بخشی از حلقھی پیوستھ بالندهی آفرینش ھستند کھ اجازه دادهاند
برسد.
با ژرفترین سپاسگزاریھا از کسانی کھ در طول سدهھای گذشتھ حقایق زندگی را کشف کردند و
آنان کھ نوشتھھاشان را بر جای گذاشتند تا ما در زمان مناسب و با تیزبینی کشفشان کنیم.
لحظھای کھ بھ گونھای وصفناپذیر زندگی را دیگرگون میکند، لحظھای کھ ما چشمی داریم برای
دیدن و گوشی برای شنیدن!
آیا معجزهی شکرگزاری را باور دارید؟
«. کسانی کھ بھ معجزهی شکرگزاری اعتقاد ندارند، آن را نمییابند »
١٩١۶ ) – نویسنده – روالد دال ( ١٩٩٠
زمانی را بھ خاطر آورید کھ بچھ بودید و زندگی بھت و حیرت شما را برمیانگیخت. زندگی
حیرتانگیز بھ نظر میرسید و کوچکترین چیزھا شما را بھ طور کامل شگفتزده میساخت

نشستن شبنم روی چمنھا، پرواز پروانھھا یا ھرگونھ برگ یا سنگ ناآشنا شما را شیفتھی خود
میکرد. وقتی یکی از دندانھاتان میافتاد بھ وجد میآمدید، چراکھ این بدان معنا بود کھ آن شب
فرشتھی دندان بھ سراغتان خواھد آمد. در آن دوران، روزھا را برای فرارسیدن شب کریسمس
میشمردید! با این وجود نمیدانستید کھ بابانوئل چگونھ میتواند در یک شب بھ سراغ تمام بچھھای
دنیا برود و شگفتا کھ ھیچگاه ھم شما را فراموش نمیکرد!
گوزن شمالی میتوانست پرواز کند، آنجا فرشتھھا در باغ بودند، حیوانات خانگی بھ انسانھا
میمانستند، اسباب بازیھا شخصیت داشتند، رویاھا بھ واقعیت میپیوست و شما میتوانستید
ستارهھا را لمس کنید. قلب شما از شادی سرشار بود، گسترهی تخیلات شما ھیچ پایان و محدودیتی
نداشت و باور داشتید کھ زندگی دلانگیز و زیباست.
احساس نو و زیبایی کھ ھمھی ما در بچگی داشتھایم، آن بود کھ ھمھ چیز را خوب میدانستیم، ھر
روزمان نوید دھندهی سرگرمیھا و رویدادھای تازه است و اینکھ ھیچ چیزی شادیمان را نقش
برآب نخواھد کرد. ولی ھنگامی کھ رشد کردیم و بالیدیم و بھ بلوغ رسیدیم، مسئولیتھا، مشکلات،
مصایب و گرفتاریھا، خود را بر ما تحمیل کردند و ما نا امید شدیم و آنچھ کھ در کودکی بھ آن باور
داشتیم بھ یکباره ناپدید شد. این یکی از دلایلی است کھ در بزرگسالی دوست داریم بھ بچھھا
نزدیک باشیم تا دوباره ھمان احساس دوران بچگی را تجربھ کنیم، ھرچند اگر برای یک لحظھ
باشد.
در اینجا باید بگویم، آنچھ کھ زمانی بدان اعتقاد داشتید حقیقت دارد و این نگرش بزرگسالان نا امید
بھ زندگی است کھ صحیح نیست. معجزهی زندگی حقیقت دارد و بھ ھمان اندازهی بودن شما راستین
است و بھ راستی زندگی میتواند بیش از آن چیزی شگفتآور باشد کھ شما حتی در دوران کودکی
میپنداشتید. حتی ھیجانانگیزتر و سرگرمکنندهتر از ھرآنچھ کھ پیش از این دیدهاید.
ھنگامی کھ میدانید برای تبدیل خواستھھا بھ واقعیت چھ کاری باید انجام دھید، آنگاه برای
رؤیاھاتان زندگی میکنید، و از چگونگی باورمندیتان بھ معجزهی زندگی شگفتزده خواھید شد!
شاید شما پرواز گوزن شمالی را نبینید ولی خواھید دید تمام چیزھایی کھ ھمیشھ دوست میداشتید
در برابر چشمانتان ظاھر میشوند و آنچھ کھ مدتھای طولانی در رؤیاھاتان بوده، بھ ناگھان رنگ
واقعیت میگیرد و بھ وقوع میپیوندد. شما ھیچگاه درنخواھید یافت کھ چگونھ ھمھ چیز بھ ھم گره
میخورد تا رؤیای شما بھ واقعیت تبدیل شود، چراکھ ھمھچیز بھ گونھای نامریی عمل میکند، کھ
البتھ عجیبترین بخش آن است!
آیا حاضرید تا بار دیگر آن را تجربھ کنید و بیازمایید؟ آیا حاضرید ھمچون دوران کودکیتان ھر
روزتان سرشار از شگفتی شود؟ برای رویارویی با آن شوید!

ماجراجویی ما از دو ھزار سال پیش آغاز میشود، ھنگامی کھ دانش متغیر زندگی در پس متنی
مقدس پنھان بود …
یک راز بزرگ برملا میشود
جملھای کھ در ادامھ میآید از انجیل متی در کتاب مقدس برداشت شده و در طی چند سده افراد را
سرگشتھ و از درک خود عاجز نگاه داشتھ است:
ھرکس کھ اراده کرده تا بیشتر دریافت کند، بھ حد کفایت دریافت داشتھ است. ھرکس کھ اینگونھ »
«. نخواستھ است، داشتھھایش از او بازگرفتھ خواھد شد
باید اعتراف کنیم کھ این متن ھنگام خواندن، غیرمنصفانھ بھ نظر میرسد. چراکھ میگوید ثروتمند،
ثروتمندتر و فقیر، فقیرتر میشود. ولی در این متن معمایی نھفتھ است کھ گرهاش باید گشوده شود.
رازی کھ باید برملا شود و ھنگامی کھ بھ این راز پی ببرید، دنیایی نوین در پیش چشمان شما
روشن میشود.
پاسخ این راز کھ قرنھاست از انسان پنھان مانده یک واژهی ناپیداست: قدردانی (نمک شناسی)
ھرکس کھ قدردان و سپاسگزار باشد بیشتر و بھ حد کفایت بھ او عطا خواھیم کرد. ھرکس کھ »
«. قدردان نباشد، ھرآنچھ راکھ دارد از او بازمیستانیم
با آشکارسازی یک واژهی ناپیدا، یک متن مرموز ھمچون کریستال، شفاف میشود. دو ھزار سال
از تاریخ ثبت این متن گذشتھ است، ولی امروز نیز مانند ھر روز دیگر حقیقت آن آشکار است: اگر
زمان را برای قدرشناسی مغتنم نشمارید، بھ بیشتر دست نخواھید یافت و ھرآنچھ راکھ دارید نیز از
دست خواھید داد. وعدهای کھ با قدرشناسی بھ حقیقت میپیوندد در این واژهھا نھفتھ است: اگر
قدردان باشید بھ شما بیشتر و در حد فراوانی داده خواھد شد.
در کتاب مقدس قرآن، بر وعدهی قدرشناسی تأکید شده است:
بھ یاد آور ھنگامی را کھ پروردگارت فرمود: اگر قدرشناس باشی بھ تو بیشتر عطا خواھم کرد و »
«. اگر ناسپاسی کنی بر تو عذابی دردناک را فرود خواھم آورد

خواسته ها و ناخواسته ها

آیا جهان تفاوت تمرکز بر روی خواسته و ناخواسته را می‌فهمد؟

زمان بندی الهی برای رسیدن به خواسته‌ها چگونه است؟

من بیشتر از خواست هها درباره ناخواسته ها ازم سوال میشه نگاه کنید فرض کنید ما وارد یه بازی شدیم به ما میگن که اقا قانون این بازی اینه یه سری غذا رو نوشته تو اونی که میخوای تیک میزنی اونی که نمیخوایو تو نمیخوام تیک نمیزنی! بهت هم میگه که این دستگاه نمیفهمه تو نمیخوای اگه بزنی تو نمیخوام برات میاره ها! میگی باشه من شروع میکنم اینو میخوام اونو نمیخوام(تو نمیخوام تیک میزنم) .... بعد نمیخوام ها هم برام میاد میگم چرا اینارو اوردی میگه بابا عجب ادمی هستی من ده بارز بهت گفتم اونی که زنمیخوایو تیک نزن بعد من شروع میکنم این چه دستگاه مزخرفیه شما دارید این چه روش تصحیحه من زدم نمیخوام چه دستگاه نفهمی دارید میگه بابا خدایی الان دستگاهه نفهمه تو حالت خوش نیست من به تو گفتم اینارو خالی بذار و من گاها تو دنیای واقعی اینطوری میشم یعنی ما میایم به ما میگن که اینو میخوای صبح تا شب دربارش صحبت کن اگه کسی به تو بدی کرد .. اگه چیزی رو میخوای دربارش صحبت کن بنویس نگاش کن تجسم کن (بهش توجه کن) یه چیزی رو نمیخوای توجه نکنی ها!! حالا ما به چیزی که نمیخوایم صبح تا شب حرف میزنیم به بدیی که بهمون شده به مشکل مالیی که برامون پیش اومده بعد هی این مشکله بیشتر میشه بعد میشینیم این چه دنیاییه خدا چرا منو دوست نداره من که دارم میگم اینو نمیخوام ...

ما دعا هامون هم مشکل داره دعا این نیست که بخدا بگیم این بدبختی رو از زندگی من بکش بیرون این مریضی لعنتی که منو پیر کرده از من جدا کن این دعا نیست ها شما باید برای سلامتیتون دعا کنید ما هی روی ناخواسته هامون تمرکز میکنیم و نمیدونیم قانون جهان اینه که نمیشنوه من میگم نمیخوام اینو جهان اون دستگاهس و ما به جهان قر میزنیم ما از خدا ناراحتیم که چرا این رو به ما نمیده خدا قانونش رو گذاشته من یه بار یه مثال زدم قانون جذب مثل یک طنابه حالا شما یه چیزی تو زندگیت هست میتونی با طناب هلش بدی بیرون از زندگیت / نه طناب فقط برای کشیدنه که چیزایی که میخوایو بکشی توی زندگیت برای خارج شدن چیزایی که نمیخوای باغید بهشون توجه نکنی نه اینکه صبح تا شب دربارش حرف بزنیو از خدا شکایت کنی از جهان شکایت کنی تا بره بیرون اینجوری بیشتر میکشیش توی زندگیت ...

پاسخ به سوالات:

خانوم زهرا گفتن مطلب شکرگذاریتون عالی بود ... ولی اینکه در 5 دقیقه دو کتاب رو بخونیم و ملکه ذهنمون بشه باورش خیلی سخته ....

جواب:

اها نگاه کنید من بهتون گفتم میخواید یه کاری کنم که تو 5 دقیقه دوتا کتباو بخونید  بعد ایه 7 سوره ابراهیمو گفتم  که توش گفته :

انتخاب راه

آیا با شغلی مثل سبزی فروشی می‌شود میلیاردر شد؟

مشخص کردن راه رسیدن به خواسته بهتر است یا مشخص نکردن؟

چندتا از سوالای سایتو جواب میدیم : آقای امید ما قصدمون از پرسیدن این سوالات برای مچ گیری یا زیر سواال بردن این قانون نیست این سوالات برای رفع ابهاماته ... سوالمم اینه که طبق مطالبی که خوندم موفقیت در اینه که دنبال کار یا چیزی برویم که به اون علاقه داریم درسته ؟-بله حالا فرض کنید من هدفم اینه که روزی ان تومان درامد داشته باشم و از طرفی سبزی فروشی شغل مورد علاقم باشه و این شغل نمیتونه این کارو برای من بکنه حالا این وسط تکلیف علاقم به کار و اون هدف چی میشه سوال -نه کی میگه نمیتونه تامین کنه من تو همین تهران به شما از سوپرمارکت مولتی میلیونر نوشن میدم تا ساختمون ساز اصلا مشکل همینه که شما فکر میکنید شغل پول میسازه نه حس شما به شغلتون پول رو میسازه من فوتبالیست بدبخت بیچاره هم میشناسم درامد نداره تو لیگ دست 3 داره بازی میکنه! شما تلوزیون رو روشن میکنی مسیرو میبینی میگی تمام فوتبالیستها پولدارن نه اصلا اینطور نیست من سوپر مارکت مولتی میلیونر میشناسم که از سوپرمارکتی مولتی میلیونر شده ها یعنی از شهرستان اومده اول تو سوپرمارکت کار میکرده خودشم میگه انقدر هم اون صاحب کارم بد اخلاق بود و پول کم میداد اتصلا یه وضعیه!:) الان مولتی میلیونر شده با سوپر مارکتی فقط 2 تا ماشین بالای 200 300 ملیون زیر پای ایشونه خوب بسه دیگه و کس دیگرو بگم کسی دیگه ای که از کنار خودم پولدار شد یعنی من دیدم که پولدار شد از راه کرم پولدار شد! 

یه سری کرم ها بودن همه چیزو تبدیل به کود اورگانیک میکردن از یه راه هایی مردم پولدار میشن الان یکی از شغل های تقریبا پر درامد  تو امریکا یکی اینه که گریه میکنن کسایی که کس و کاری ندارن مثلا عزیزش میمیره 5 نفرو میاره اونجا گریه کنن پولای خوب بهشون میده ساعتی بخوای حساب کنی از ساعتی حدود 7 یا 8 برابر یک معلم خصوصی میگیرن شغل داریم تو صف وایمیسه یکی پولداره عاشق ایفونه ایفون که میاد صفش دو کیلومتره دیگه این میره تو صف رسید سر صف ایفونو میگیره به اون میده کارش تو صف وایسادنه و اینها اداره دارن اصلا این حرفو نزنید من میوه فورش پولدارم دیدما مطمن باشید میشه اصلا شک نکنید دلیلی هم نداره دیده باشم چون من اصلا تو اون حرفه نیستم من و حرفه خودم من تو یکی از بهترین مدارس ایران مشاورم من از مشاور پولدار معلم پولدار همه مدلشو تو سنف خودم دیدم کسی که موسسه کنکور داره کسی که کتاب نوشته خوب شاید اگه منم تو صنف سبزی و میوه باشم اونرورم میدیدم من ندیدم ولی شما مطمئن باشید تو هر صنف کسانی هستند که خوب کار میکنن و درامدشون عالیه برای اینکه هم باورتون در این رابطه درست بشه برید کساییو ببینید که با شغلای عجیبو غریب پولدار شدن

مگه دیزنی لند چیه من اگه اون زمان به یکی میگفتم ن میخوام یه پارکو انقد قشنگ کنم هرکی میاد توش ورودی بگیرم به من میخندید انقدر هستند ... خیلیا میگن من دنبال هنرم رفتم من دنبال پول نرفتم چندصتا هنرمند پولدار میخوای بهت معرفی کنم 20تاشو میخوای همین الان بگم بهم یع روز فرصت بدید براتون لیست میکنم  هنرمندایی که یه تابلوی نقاشیشونو شاید به قیمت 70 سال یه کار مند میفروشن تابلویی که یک هفته براش وقت گذاشتند  پس با هنر هم میشه درورد چون درنیاوردیم فکر میکنیم نمیشه خوب بریم سراغ سوال بعدیتون ..

سوال بعدیم اینه که تو همین مطالب که تو کانال گذاشتید اشاره کردید که توچه به چیزی باعث جذبش میشه حتی به صورت منفی؟-بله پس چطور در اخرین پستتون نقلو قولی کردید از شخصی که میگفت اگه میخواید پول از فلان راه وارد زندگیتون نشه بهش فکر کنید من هیچوقت  تو هیچکدوم از فایلام نگفتم که اگه شما دنبال یه راهی هستید یه چیزی هستید من خیلی کتبا میخوندم من یه ادمی بودی اعتیاد پیدا کرده بودم به کتاب هی دوست داشتم یه چیز جدید بفهمم و اینها به من کمک نکرد لحضه ای که من چندینتا کتاب خوبو چندین بار خوندم تو زندگیم دیدم اینارو چیدم کنار هم بهم کمک کرد سعی کنید بچینید کنار هم تو همین فایل صوتی قبلی بود من گفتم دست دنیارو باز بذارید بعد شما میاید میگید من چرا نباید راهو مشخص کنم یه دلیل دیگه هم بهتون گفتم چون شما نمیتونید برای کس دیگه تصمیم بگیرید قانون جذب یعنی قانون ازادی فرض کنید من یه شاگردم تو سوپری میگم من باید از این راه درامدمو سه برابر کنم خوب این داره ضرر میزنه به صاحب کار من صاحب کار من نمیخواد به من سه برابر برد من چرا دنیارو مجبوذ میکنم؟ اینه مسئله دیگه من باید دست دنیارو باز بذارم از یه جایی که اصلا خبر ندارم پول بیاد دستم مثلا من میگم من ز همین سرکاری که میرم یهو حقوقم سه برابر بشه این خیلی بعیده  من بتونم اینو واقعا باور کنم چون هرحوری حساب کنیم هم ادکم میگه اگه میخواستند 5 برابر هم بهم بدن یهو نمیدادن

یه دوبرابری میکردن یه دوبرابرو نیمی میکردن این اذیت کنندست این احساس منفی این فکر منفی که میاد این نمید هیا طرف میبینه صاحب کارم مثلا وایساد حقوق منو سه برابر کنه از همین یه راهم میخوام یه داد صاحب کارش سرش بزنه دیگه میره تو لک نه این حقوق نمیده این هممینطوریشم میخوادمنو بندازه بیرون اگرم هم نزنه باز شما هیچ راهی به فکرتون نمیرسه تو زندگیتون تست کنید من مهر تایید به حرف ایشون نزدم و لی گفم یه همچین حرفیم زدن ولی اینو مهر تایید میزنم که صد درصد زاه تایین نکردن بهتره شما هم میگید به یه چیزی توجه کن جذبش میکنی به راهش نباید توجه کنی به اون چیزی که میخوای باید توجه کنی این خیلی مهمه ها ما اصلا راه نمیسازیم ما هدفو انتخاب میکنیم توکل میکنیم همین دوتا راهو اگه قرار بود ما انتخاب کنیم که ... من کیبورد ممیدم خودتون برید دنبالش چند تا از پیامبرا خودشون نمیدونستن باید چیکار کنن تا لحضه ای که خدا بهشون گفت برید ببینید یکیشو مثال میزنم حضرت موسی مگه میدونست قرار بره لب رودو عساشو بزنو رود باشه بشه و بعد رود بیاد رو سر پشت سریا این توکله ما باید میمئن باشیم به خواستمون میرسیم شما هم سعیکنید اینطوری باشید خیلی از کسانی که به راهشوئن اطمینان صددرصد نداشتن فقط هدفرو میخواستن خیلی وقتا تو اون رهه بهش نرسیدن ولی از یه راه دیگه رسیدن هدفرو اگه ملاک ببذارین ... انتونی رابینز یکی از کسانی بود که کل زندگیش رفت انتونی رابینز هیچی نداشت سرای دار بود یه بار پولدار میشه همه پولاش میره به اضافه بدهی حالا اگه پیش خودش میکفت نه باید من این شرکتم میگرفت اینجوری که نمیشد ... دونالد تراامپم همین اتفاق ب راش ائفتاد

دانلود فایل صوتی اموزش

این مطلب هم مفید است :

راه رسیدن به اهداف و آرزو ها

جذب یک شخص خاص

آیا می‌توان یک شخص خاص را جذب کرد؟

آیا فکر کردن به را‌ه‌های رسیدن به خواسته‌مان، به ما کمک می‌کند؟

یه سوالی رو خیلی میپرسن این سوال چالشیی هست این که ما هیچوقت با قانون جذب نمیتونیم یه فرد مشخصو جذب کنیم وحتی نمیتونیم یک شیع مشخص رو جذب کنیم حالا چرا؟

دوتا دلیل داره اولیشو میگم من اعتقاد دارم با قانون جذب میتونی به هرچی دلت میخواد برسی اگه نرسیدی دیگه قانون جذب نیست ! من اگه هنر دارم میگم من یه تکنیکی دارم تاس رو میندازم هر دفعه شیش میاد اگه ده بار بندازم یک بارش شیش بیاد این دیگه تکنیک نیست که خوب خود تاس هم بعضی وقتا رو شیش میاد اگه شما بعضی وقتا به اهدافتون میرسید بعضی وقتا نه اون که دیگه قانون جذب نیست که خیلی خوب میتونن این کار بکنن ادم از اول تا اخر زندگیش که بدشانسی نمیاره بلخره یه جاهایی به اهدافش میرسه هیچ کاریم که نکنه ما میگیم 100 درصد با قانون جذب باید به هدف رسید حالا مخصوصا درباره رابط خیلی میپرسند مثلن شما فرض کنید من به عنوان یک پسر همسایمون هم به عنوان یک پسر دوتاییمون میخوایم یه دختر روبروییمون مثلا بشه شریک زندگی ما خوب یکیمون این وسط شکست میخوره دیگه! حالا مثلا بشیم ده نفر یک نفرو بخوایم با قانون جذب! 9 نفر شکست میخورن دیگه همینه که من میگم اصلا امکان نداره با قانون جذب بشه یه فرد مشخصو جذب کرد دلیل از این مهم تر و قشنگ ترش چیه؟ ما میگیم قانون جذب به ما ازادی فکری میده ازادی زندگی میده که ما با ذهنمون هرچیزی رو که میخوایم بسازیم خوب اگه قرار باشه من یکیو جذب کنم ازادیو از اون گرفتم که شاید اون اصلا نخواد همسر من بشه نخواد دوست من بشه نخواد منو ببینه این چه مدل ازادییه این چه مدل جذبیه که من دارم از یکی دیگه میگیرم ما تو اشیا هم هست من بار ها گفتم من نمیتونم بگم من این بنز ای دیویصت همسایمون رو میخوام شاید او ناصلا نخواد بفروشه! بعد ما باید بگیم قانون جذب کار نکرده؟ یعنی من باید یه جسمیو از چنگ اون بکشم بیرون این بشه قانون جذب؟ من میگم این بنز چی داره چشمو گرفته مثلا اسپورت تره موتورش تقویت شده همینارو مینویسم میگم یه بنز این مدلی میخواد همین شکلی  و مطمئن باشید راحت ادم بهش میرسه دلیل بزرگترش اینه که قانون جذب قانون فراوانیه نگاه کنید کلا ادم قانون جذب رو یاد مییره  قشنگ ترین تیکش اینه ادم مفهوم فراوانی براش جامیوفته من دیگه هول نمیزنم برای پول دراوردن من هول نمیزنم برای روابطم  میدونم انقدر هست روابط قشنگ انقدر پول تو دنیا هست که اگه من امروز رفتم بیرون کیف پولمو گم کرد نیام تا یه ماه اعصاب خودمو خورد کنم اینه حالا این دید رو بذارید کنار این که نه فقط همین یه ادم میتونه منو خوشبخت کنه این نباشه من بدبختم این کجاش قانون جذبه این اصلا با قانون جذب متضاده که من پیله کنم روی یک چیز روی یک نفر مگه کمن پدر مادرایی که خدا یی نکرده فرزندشونو از دست میدن ؟

اگه همه رشته زندگی ما دست یک نفر باشه اون رشته شاید قطع شد! اصلا اینجوری احساس ادم اصلا خوب نیست من سعی میکنم همیشه مثالا رو شیعی بزنم چون ما مثالا روابطیه مثلا به طرف برمیخوره که اینا چه ادمای بدین ادم خوب کسیه که همیشه تو فکر یه نفر باشه اگه رفت هم شب خوابشو ببینه من رو همین شی مثال میزنم فرض کنیم من ماشین همسایمون چشممو گرفته این هر دفع که میره بیرون من باید نگران باشم این خط نیوفته صدای دزد گیر میاد از خواب بپرم چون من فکر میکنم فقط این ماشین میتونه منو خشبخت کنه این اصلا کجای حس خوبه  این کجای حس رهاییه دیگه حس از این گیر تر و سه پیچ تر هم مگه ما داریم حالا باز یه وقتی هست دو نفر همدیگرو میخوان یه سری موانع هست اون موردم من میگم قانون جذب نهایتا میتونه کمک کنه این کمک هم اینه اگه جستون بد باشه قطعا همدیگرو از دست میدین میتونینی این حسرو بد نکنید که خودتون جلوی خودتون رو نگیرید ولی بازهم نمیگه اگه حستون خوب باشه قطعا به هم میرسید ما نمیتونیم جای کس دیگه ای تصمیم بگیریم حتی اگه اون خیلی مارو دوست داشه باشه و ما خیلی اونرو دلیل نمیشه ارتعاش ما یکی باشه من الان خیلی خونه بیلدگیتسو دوست دارم ولی باهاش هم ارتعاش نیستم اگه بودم که داشتم اونجا زندگی میکردم همه چیز هم که به دوست داشتن نیست که خیلی این مسئله چالشیه خیلی سخته من خودم ادم وحشتناک عاطفیی هستم که چیزایی که الان میگم دو سال پیش سردرد میگرفتم که تازه برام جا افتاده بود که من این جاها اشتباه میکردم اصلا تو کتم نمیرفت یه همچین موضوعی که مگه میشه ادم اگه نتونه یک نفرو جذب کنه پس قانون جذب به چه درد میخوره  این مثل اینه که من بشینم فوتبال ببینم بگم من جذب میکنم این تیم ببره خوب این یعنی چی یکی دیگه هم اونور دنیا جذب میکنه اون تیم ببره  بعد چی میشه اگه ما 10 نفر بودیم اونا 11 نفر طناب کشیه دیگه اونا میبرن درسته؟ ما نمیتونیم رو زندگی بقیه تاثیر بذاریم من نمیتونم به هیچ عنوان من نمیتونم خودمو یجوری هم ارتعاش کنم یه ارتعاشی بدم به دنیا  که برادر من بره فلان جا استخدام بشه این اصلا نشدنیه اگر شما یک نفر رو میخوان و بازهم میگم اگه ایشون هم شما رو میخواد فقط یه راه دارید به همدیگه حس خوب داشته باشید به هیچ جا این رابطه حس بد نداشته باشید تا خودتون باعث قیچی شدنش نشید  یعنی از قانون جذب نتیجه معکوس نگیرید ولی در مورد اشیا شما بگیر میخوام حقوقم دو برابر بشه راحس میشه ولی نگید من میخوام جای این مدیربشم من باید جای اینو بگیرم یا مثلا میخوا من جای فلانی معاون مبشم حالا اون معاونه کیه؟ پسر رئیسه! خوب دیگه خودتونم یه ارزو هایی میکنید که خودتون حس خودتون رو د میکنید چه انتظاری دارید پدره پسرشو بندازه بیرون شمارو بذاره جاش؟ خوب بگید من میخوام معاون یه شکرت بشم من میخوام انقد حقوق داشته باشم میخوام انقد کار کنم دست دنیا رو اگه باز بذارید سوپرایزتون میکنه همون ادمایی که الان شخصی تو زندگیشونه که فکر میکنن اگه این نباشه دیگه دنیا به اخر میرسه دو دقیقه با خودشون صادق باشن ببینن دو ماه قبل از اینکه این ادمو ببینن میدونستن اصلا ممکنه از کجا بیاد؟ من تو یکی از مطالب نوشتم ما مشکلمون اینه میخوایم اندازه خدا بفهمیم و این معنیش توکل نیست من قرار نیست اندازه خدا بفهمم من اصلا قرار نیست در مقابل خدا هیچی بفهمم من هدفمو تایین میکنم احساسمو خوب نگاه میدارم فقط خدا میدونه از چهراهی قراره بیاد تو زندگیم و هرچی من راهشو کور کنم یه ضربه به خودم زدم تازه یه چیزی بگم به هر راهی فکر کنید احتمال اینکه از اون راه بیادو بیشتر که نمیکنید کمترم میکنید یه مقاله داشتم میخوندم فکنم شیش ماه پیش بودم میگفت اگه از یه راههایی نمیخواین ثروت وارد زندگیتون بشه به اون راه ها فکر کنید اینم دلیلش برمیگرده به بیس قانون جذب من وقتی فکر میکن مثلا میخوام از این کارم درامدم سه برابر بشه بعد هی احساسم بده من که انقدر درمیارم من قراره سه برابر کارکنم و اگه فقط بگید من میخوام درامدم سه برابر بشه و خدا بزرگ میدونه از کجا این بهترین حس دنیاست و اگه دو سه بار اینجوری جذب کنید خودتون اصلا نمیپرسید از کجا فقط میخوام همچین اتفاقی بیوقته برام حس تو خوب نگه دارید راهارو برای خدتون کور نکنید از ته دل بخواید و حستون رو خوب نگاه دارید تا هم ارتعاشش بشید و میبینید از جایی اومد که فکرشو نمیکردید حداقل من اینطوریم هر دفعه یه خواسته ای وارد زنرگیم میشه  از جایی میاد ک اون لحضه ای که داشتم این خواسته رو مینوشتم اصلا فکرشو نمیکردم تا حاتلا نشده یه راهی باشه که من حدث میزدم شاید من ذهنم کوچیکه ولی برای منت اینطوریه

دوست داشتن خود

تعداد سوالا در رابطه با خیانت یا حالا کمبود محبت .... زیاد شده بود بعد توضیح میدادم انگار این توضیحه کم بود دیگه مجبور شدم اینو صوتی ضبط کنم نگاه کنید دوستان امکان نداره شما خودتون رو دوست داشته باشید و بقیه شمارو دوست نداشته باشند تمام کسایی که مورد بی توجهی قرار میگیرن همون کسایین که ته وجود خودشون از خودشون بدشون میاد نگاه کنید جهان بیرون دقیقا ایینه درون ماست اگه تو بیرون محبت نمیبینی در درون خود محبت نیست! من یه دونه جمله گذاشتم اوایل کانال زدم اگه دوستانتان شمارا ازار میدهند 2 راه دارید 1 اینه خودتون عوض کنی 2 که بری چین فقط تو حالت دوم چینی ها هم اذیتتون میکنند یعنی تا زمانی که خودتون با خودتون مشکل دارید سعی نکنید از بقیه فرار کنید اون که میگه این شریک زندگیم شریک خوبی نیست من تضمین میدم اگه با همین طرز فکر با این تموم کنه وارد یه زندگی دیگه بشه همین بساط رو خواهد داشت نگاه کنید اکثرا خیانتا این شکلی شکل میگیره که طرف خودشو دوست نداره بعد حالا شریک زندگیش ... این 10 دیقه دیر میاد جواب تلفنشو نمیده ... کجا بودی؟ چیکار میکردی؟ نگاه کنید این هی داره ارتعاش منفی میده و منبع این ارتعاش منفی اینه که اون خودشو دوست نداره من یه بنز دارم و بنز من سخنگو هست من اگه برم بنزمو یه جا پارک کنم بگم آقای بنز من میرم یه  یه رب دیگه میامک سوارت میشم بشه 20 دقیقه هیچوقت برمیگرده به من بگه 20 دقیقه کجا بودی رفته بودی با پراید دور بزنی؟ نه دیگه چون این خودشو خیلی بالا تر از پراید میدونه ماها خودمونو پراید میبینیم که طرف 5 دقیقه دیر میکنه خیال میکنیم هر مدل خیانتی به ما کرده و هر دفعه که این دیر میکنه ما ارتعاش منفی میدیم یعنی اگه اون بنده خدا هم نخواد کاری بکنه ما انقد ارتعاش منفی میدیم  که همچین قضیه ایو میکشونیم تو زندگی خودمون ما خودمون رو کم میبینیم خوذمون رو پراید میبینیم بعد به این گیر میدیم نه تو نباید بری بنز سواری کنی خوب تو خودتو از درون بنز کن خودتو بهترین کن من اگه خوب باشم طرف یه ساعتم دیر کنه میگم طرف اصلا پیدا نمیکنه بهتر از من که گیر کرده تلفون جواب نمیده ؟ هنزفیری تو گوششه داره انگ گوش میده هر اتفاقی بیوفته میگم این که بهتر از من پیدا نمیکنه .... وقتی طرف دو دقیقه دیر میکنه هزار بار زنگ میزنیم اسمس میدید فکر بد میکنید برید منبع این فکررو پیدا کنید ببینید من اگه گوشه خونم یه مشکلی پیش اومده باشه مثلا لوله ترکیده باشه بوی گند خونرو گرفته باشه این خیلی کار بدیه که من باید هی اسپری بزنم بو بره من نباید بگردم منبع این بوی بدو پیدا کنم ؟ اگه هر دقیقه شما نگرانید این نگرانیه اذیت میکنه و از دوست نداشتن خودشون میاد یه مدل دوست نداشتن دیگه هم دارید طرف به مشکل مالی میخوره ولی یه سری ادما واقعا به مشکل نخوردن و دارن الکی استرس به مشکل خوردنو به خودشون میدن و من هزار بارم بهشون الارم دادم که منتظر باشید یه مشکلی تو زندگیتون بیاد مالی چون الان که مشکل ندارید به جای اینکه شکر گذاری کنید  مثلا یه شغلی گیرش اومده بجای اینکه دعا کنه من سر این شغل بمونمو شکر گذاری کنه میگه مدیرم منو نندازه بیرون بابا دیگه اینی که داریو شکر کن دیگه تو غذا جلوته بجای اینکه از غذا لذت ببری داری هزار جور  فکر بد درباره وعده بعد میکنی که ایا میاد ایا نمیاد  مولانا یه شعر خیلی خوب داره من شعررو یادم نیست  ولی داستانش اینجوری بوده یه گاوه تو یه چمن زار بزرگ بوده این هر روز از خواب بلند میشده این میچریده  بعد شبا که میخواسه بخوابه هی غصه میخورده که نکنه فردا چمن نباشه نکنه من فردا گشنه بمونم این هر روز این داستانو داشته شب دوباره لاغر میشده انقد حرس میخوررده اینجاشو یادمه که میگه هیچ نیندیشید که چنین ساله من میخورم زین سبزه زارو زیرن چمن هیچ روزی کم نیامد روزیم چیست این ترسو غمو دلسوزیم اگر الان حتی اوضاعتون بده باید یه گوشه خوب پیدا کنید به اون فکر کنید اونی که الان اوضاعش خوبه و داره به بدی ها فکر میکنه بعضی وقتا فکر میکنم خدا چجوری به این نعمت بده طرف وضعش خوبه شاکر نیست ایه قرآن هست آیه 7 سوره ابراهیم و انگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعا سپاسگذاری کنید نعمتت شما   را افزون خواهم کرد و اگر بی سپاسی نمایید قطعا عذاب من سخت خواهد بود جدای این ایه اصلا اخلاقی هم نیست  که بعضیا زندگیشون خوبه حسشون خوب نیست بعضیا میشن نیک ووجی چیچ این بنده خدا اسمشم حتی سخته این حتی دست و پا هم نداره یعنی اصلا یه چیز عجیبیه جفت دستو جفت پارو کامل نداره سخنران انگیزشیه نویسندس یه زن زیبا  و سالم داره  یه بچه زیبا و سالم داره چون همیشه حسش خوبه یه سمینار ازش دیدم اصلا اینو گفت کل سمیانار همه بغض کردن بودن میگه من حسم خوبه من همیشه خوشحالم دلیلشم یه چیزه برای اینکه من شمارو دوست داشته باشم نه نیاز به دوست دارم نه پا من برای اینکه حسم خوب باشه نیازی به دستو پا نداره طرف دستو پا نداره اما شکرگذاره دیگه دستو =اک که هممون داریم که یه ثروتمندیو داشتم زندگی نامشو میخوندم گفته من  یه روز داشتم گدایی میکردم تو فرودگاه به یه اقای گفتم به من کمک کن من فقیرم گفت تو فقیر گفنم اره گف بیا من صدهزار پوند میدم یه بند انگشتتو بده گفت نه برای چی بدم؟ گفت نه خوب بده دیگه مگه نمیگی فقیری گفت اگه بند انگشت منو میخوای چیکار گفت خوب پس نگو فقیرم ببین چندتا بند انگشت داری میگه اصلا اون منو تکون داد من تازه دیدم من چقدر ثروتمندم  حالا من همیشه خدارو شکر کردم مشکل سلامتی که هیچوقت نداشتم مشکلای دیگه رو هم وقتی داشتم حل شده من وقتی تو زندگیم یه مشکلی پیش میاد خیلی زود میتونم تمرکزمو ببرم یه جای دیگه نهایت دو سه دقیقست من که انقدر سعی میکنم  رو ذهنم کار کنم نمیدونم اگه جای این اقا بودم چیکار میکردم .... اگه امروز داریم خیلی باید شکر گذارباشیم منم نمیگم ایه قران داره میگه اگر هم نداریم بازم نقاط شکر گذاری داریم تو زندگیمون اونی که میگه من زندگیم هیچ جاش خوب نیست فقط باید یه سوال ازش پرسید بگید چیرو ازت بگیرم بدتر از این میشه دوتا چشاتو بگیرم از این بدتر میشه که خاطرات خوب داریکه میتونی اینده خوبی داشته باشی اکثر ثروتمندا فقیر بودن اینو بیشتر برای این مشکل خیانته خواستم بسازرم  به کجا رسید بحث این مشکل باید تو خدتون حل کنید ....

عشق به کار

خیلی از دوستان میان میپرسن ما چجوری درامدمونو بیشتر کنیم من چند بار گفتم من چندبار تو مطالبم نوشتم من نمیتونم به کسی بگم چجوری موفق یا پولدار بشه یا درامدشو بیشتر کنه این فکریه که به ذهن خودش میرسه من فقط بهتون میگم برای اینکه احساستون تو کار خوب باشه و کاری که توش احساستون خوب باشه همیشه توش نتایج خوب میگیرید برسید سراغ کاری که دوست دارید و کاری که خوب بلدیدش معمولا ادم کاری رو که خوب بلده خیلی خوب انجامش میده یعنی تمام کسایی که یه کاریو فوقلعاده انجام میدن همونایین که عاشق اون کارن بهشون حقوقم ندن همون کارو انجام میدن یه مثال براتون میزنم یه بنده خدایی یه روز با خودش فکر میکنه من چه کاریو بلدم و خیلی ممعمولی یه شرکتیو میزنه و اون کاری که بلد بوده رو انجام میده کاری رو که بلد بوده خیلی ساده بوده این شخصم هیچ توانایی نداشته الان روزانه 12 ملیون نفر دارن از موغ سخاری های کنتاکی میخورن فقط بخاطر اینکه یه روز یه ادم میان سال یا میشه گفت پیر مرد فکر کرد دید من چه کاری رو خوب انجام میدم و به این نتیجه رسید من مرغ سخاری رو خوب انجام میدم الان 15000 هزار شعبه داره در جهان 

چون یه کسی مرغ رو خوب درس میکرد البته داستانای خیالی هو تو وبای فارسی دربارش میگن که .....

تو ایران خودمون زیاد بوده الان چون شاید برندینگ غذا زیاد شده دیگه ادم نشناسه تا همین چند سال پیش ساندویچ ایدا رو باید صف میبستی میگرفتی یه ساندویچ کالباس اماده که خیلی خوشمزه بود یه کاری رو انتخاب کنید که عاشقشید و بابت انجام دادنش حس خوبی بهتون دست میده مطمن باشید به نتیجه میرسید و برای اینکه دچار ترس نگرانی و اینجور چیز ها نشید ... ولی اگه میشید میتونید شغل اصلیتونو ول نکنید

یه موضوعی رو خیلی کوتاه میخوام اولش بگم درباره حواس پنجگانه و احساسه  احساس ما مساوی همون ارتعاشیه که میفرستیم و ارتعاش ما باعث حضور اتفاقاتی هم نوع خودش در زندکی ما میشه ما اگه احساس خوبی داشته باشیم داریم وقایع خوب رو جذب میکنیم و اگه احساس بدی داشته باشیم برعکس حالا رابطه این با حواس پنجگانه چیه؟ ببینید من گوشامو بگیرم یه بنده خدایی رو ببینم که با ماشین تصادف کرده داره درد میکشه و.. امکان نداره این ادمو نگاه کنم رو احساسم تاثیر نذاره یا مثلا من اگه چشمامو ببندم یکی از درداش برام بگه این شنیدن ذهن منو منفی برنامه ریزی میکنه حالا اگه من بدبختی و هم خوشبختی کسی رو هم ببینم هم بشنوم قدرتش طبیعتا بیشتره

برای همین تو تجسم خلاق میگن خودتونو تو(ماشین . ویلا و...) ببینید بشنوید که دارن تشویقتون میکنن شده بوی عطر خودتون رو استشمام کنید  اینو میخواسم خیلی کوتاه بگم ... درباره اهنگ منفی خیلیا به من میگن ما اهنگ منفی رو گوش میدیم ولی رو احساسمون تاثیری نداره این اصلا امکان نداره که گوش شما توش مطالبی بره دررابطه با شکست عشقی و شما ارتعاش دیگه ای بفرستید ما با توجهمون احساسو شکل میدیم پس برای چی میگن دوروبرتونو پرو کنید از انسانهای موفق برای چی میگن شکرگذاری کنید اون حس شکرگذاری چیه مگه غیر از اینه که ادم به داشته هاش توجه میکنه شما اصلا امکان نداره گوشتون رو با یه اهنگ پر کنید خلافشو ببینید یا فیلم منفی ببینید و خلافشو احساس کنید و ارتعاش بفرستید یا گتابهای مثبت شما شخصیت یک نفر رو اگه اهل مطالعه باشه میتونید بفهمید! یا اگه نویسندس از کتبایی که مینویسه

(ادامه در فایل صوتی)

دانلود فایل اموزشی

توضیح  و تعریف باور و باور ها
از من میپرسن که ایا سوزاندن فایل ها تاثیر داره ؟ نامه نوشتن به فرشته تاثیر داره؟ اگه شما به این باور داشته باشید که به فرشته نامه بنویسید کمکتون میکنه قطعا کمکتون میکنه اگه باور داشته باید با سوزاندن باور ها دیگه طرفتون نمیان ... نمیان خود اون اتیش زدنه خود اون نامه نوشتنه این هیچ تاثیری نداره این دقیقا مثال همون دارو نمایی که خیلی از بیماری هارو باهاش خوب میکنن قرص شکر فقط بیمارو توجیه میکردن که این قرص اصن تخصصش اینه که این بیماریو خوب کنه .. این همش ربط به باور داره منم خیلی سالهای اول کتاب میخوندم   الان که دیگه صبح تا شب کارم قانون جذبه دارم میبینم که قانون خلع هم میگه اگه تو میخوای یه لباس بخری برو اول جاشو تو کمدت خالی کن لباس اضافی داری ببخش  خوب این همون قانون جذبه که میگه شما باید باور کنید یه چیزی رو دارید تا اونو بدست بیارید من اگه باور کن من امروز میخخوام یه لباس چند میلیونی از یه برند خوب بخرم نمیارم بندازم زیر تختم که میگم خوب من که میخوام اینو بخرم اول جاشو خالی کنم  ای قانون رهایی یا قانون عدم مقاومت اینا چی میگن؟ میگن شما وقتی به خواستت فکر کردی دیگه ولیش کن چون یکی از بدترین مشکلات یکی از بدترین ارتعاشاتی که ما میتونیم به خواستمون بدیمو اونو لحضه به لحضه از خودمون دور کنیم حس نیاز به خواستس در همین حد میگم که این گفته شده که شما به هرچیز حس خوب داشته باشید جذبش میکنید

تو ذهنتون بگین که من اون ماشینو میخوام ولی این فکر تو سرتون باشه که من که حاا اون ماشینو ندارم این حس شمارو بد میکنه و شمارو ازش دورتر میکنه تو فیلم راز هم میگه درحقیقت احساس شما جذب کنندست  اون قانون عدم مقاومت یا رهایی هم همینو میگه میگه وقتی تو خواستی خواستتو  فکر کن که داریش و دیگه رهاش کن و بجنگ که چرا این تو زندگیم ینست .. دیگه رهاش کن اونم داره میگه احساس خوب داشته باش ولی هیچ نیازی به اونا نداریم شما این بیس رو داشته باشید که ما به هرچیزی میخوایم داشته باشیم باید انرژی مثبت بدیم پس شما فکر نکنید اگه شما به یه چیز حس خوب دارید حتما اون چیز خوبیه اگه نه برعکس شما وقتی به یه حس بد میرسید دارید به چیزی که دوستش ندارید فکر میکنید

حالا شما وقتی دارید این باوراتونو میسوزونید حس خوبی دارید و دارید احساس میکنید که ازتون دور میشن بسوزونیدشون اگر اینا تو زندگیتون تاثیر نیذارره اون باوئرتونه .... وگرنه نه اتیش زدنه قدرتی داره نه نامه ای که به فرشته نوشته بشه  چرا خود نوشته باعث میشه ادم به خواسته هاش فکر کنه  من وقتی میشینم ارزومو مینویسم دارم بهش فکر میکنم دگیه تو ذهنم میاد .لی اون مرحله ای  که فرشته باید برای اون کاری کنه حداقل پایه و اسا علمی نداره ولی چرا کمکتون میکنه اگه بهش ایمان داشته باشید (ادامه در فایل صوتی)

دانلود فایل اموزش

دوستان میخوام امروز یکی از ایرادهای اساسی خودمو تو سالهای اولیه یادگیری جذب داشتم بگم تو اون سالها  چیزی که ذهن منو به خودش مشقول میکرد چجوریش بود میگفتم خوب من میخوام ان تومن درامد داشته باشم چجوری؟ .... بعد این چجوریه ادمو به ناامیدی میکشوند اگه قرار بود من بدونم چجوری اون درامدو دربیارم که درمیوردم دیگه چه نیازی به قانون جذب بود قرار نیست ما بدونیم چجوری ... یه نکته بیس همه نکات دور این بیسن شما یک بیس(یک اصل) دارید باید حستون خوب باشه تا چیزای خوبو جذب کنید این اصل هیچوقت تکون نمیخوره  من باید ایمان داشته باشم به این پول میرسم . ما  حس این پول رو تو خودمون درست میکنیم بعد راه رسیدن بهش میاد جلومون راهشو میبینیم حالا درباره سیستم RAS مغز هم در مطالب بعدی حرف میزنیم که چهراهایی بوده که ما ندیدیمشون بخاطر این سیستم این اموزش میخواستم کوتاه باشه ..... ادامه در فایل صوتی

دانلود فایل اموزشی

ادما دو دسته اند یه دسته از ادما به حوادث بیرون واکنش نشون میدن  مثلا میسگن من یه اتفاق بد برام اوفتاد ناراحتم این اتفاق خوب افتاد خوشحالم ... اتفاق خوب میوفته خوشحالن اتفاق بد ناراحت ... یه سری ادما میگن نه من شادی بیس زندگیمه اگه اتفاق بد برام بیوفته سعی میکنم روی یه چیزی که برام خوشاینده تمرکز کنم یا حداقل اگه به این درجه نرسیدم به این سمت میل میکنم هر روز بیشتر از دیروز سعی میکنم تمرکزمو ببرم سمت چیزهای خوب ... ولی امروز من با یه دسته ادم جدید واجه شدم(اشناشدم)که میگفت نه تنها شما در حالت ناراحتی که خوب باید ناراحت باشی علاوه بر اون حتی وقتی اتفاق خوب برات میوفته خوشحال نباش  یه جمله گفت من اصلا رفتم تو فکر گفت اصن ادم اومده روی زمین که بدبختی بکشه یه شعریم گفت اسوده نباش که بی نیازی که ان دگر پر از نیازی ... انجا که تو فرعون زمانی در تیر رس باد خزانی ظاهرا این بنده خدا پسرش یه موفقیتی بدست اورده بود این پدره خیلی ناراحت شده بود که پسراش چرا انقد خوشحاله یعنی دوست داشت که پسرش ناراحت باشه ! خیلی دوست داشتم دو نفر هم سن و سال خودم بودن این حرفو با من میزدن بعد من میرفتم با یه معذرت خواهی یا مثلا دوست عزیز ببخشید اگه میشه یه 30 ثانیه باهم صحبت کنیم من بهش میگفتم این شعری که شما خوندی حالا نمیدونم شاعرش کیه ولی حالا اینی که شما گفتی قبول .... ولی منم میخوام یه شعر برات از مولانا بگم این شعرو من امروز خیلی تو ذهن خودم خوندم واقعا این شعر قشنگه .... مولانا قانون جذب رو تو دو بیت گفته مولانا یه شعر خیلی قشنگ داره که میگه خوش باش که هر که راز داند داند که خوشی خوشی کشاند شیرین چو شکر تو باش شاکر شاکر هر دم شکر ستاند ...

کل داستانو دوتا شعرارو گفتم انتخاب بین این دوتا شعر باخودمونه و یه انتخاب همین شکلی هم تو زندگی داریم بدونیم چیزایی که دوست داریمو نگاه کنیم یا چیزایی که دوست نداریم حس خوب فقط از توجه به چیز هایی که دوست داریم به وجود میاد و خوشی خوشی کشاند حس بد هم همینطور ... (ادامه در فایل صوتی)

دانلود فایل اموزشی

یه اتفاقی چند وقت پیش تو زندگی من افتاد یکی از دوستای من یه سو برداشتایی از رفتارای من کرد و یه حرفایی زد یه ناراحتیی بینمون پیش اومد بعد از اونجایی که من عادت ندارم پیگیر اینجوری ماجرا ها بشم و پشت سر طرف حرف بزنم  تا این اتفاق اوفتاد گفتم یه اتفاقی اوفتاد که من دوست ندارم و دوست دارم این رابطه درست بشه و دیگه به خراب شدنش فکر نکردم و بیشتر توجهمو گذاشتم رو دوران خوبی که با هم داشتیم امروز حدودا نیم ساعت پیش این بنده خدا به من زنگ زد و عذرخواهی کرد این رابطه یه رابطه دوستانه بود و برای من مهم بود که درست بشه ولی بیشتر از این برای من مهم بود که چرا قبلا که من از قانون جذب استفاده نمیکردم این اتفاق نمیوفتاد مثلا با یکی که دعوام میشد انقدر فکر منفی میکردم که دعواهه بدتر میشد  اگه یه جا کارمون بهش گیر بود تا جایی که میتونست توی اون کار سنگ مینداخت یعنی من هر جا میرفتم بنده خدا 2 دقیقه دیر میکرد 10 دفعه بهش زنگ میزدم باز همین اتفاق میوفتاد ولی الان اصلا این کارو نمیکنم و الان از 100 تا قرار یکیشون بعد من میاد  اصلا این اتفاق برای من نیوفتاد و الان میفهمم من خودم این اتفاقو تو زندگیم میوردم  و اینا رو من برای خودم میساختم  و اشتباه من این بود از اونا گله میکردم و به نظر من قشنگ ترین قسمت قانون جذب اینه که قبول کنیم همه چیز رو خودمون جذب میکنیم قشنگ ترین قسمتش اینه که به بقیه گیر ندم  مسئولیت پذیر باشیم! من خیلی از دوستان قانون جذبی رو دیدم .. ولی حداقلش میگم خودم و بقیه کسانی که قانون جذب رو میشناسند  کافیه یه رابطه قشنگ داشتهباشیم یه سلامتی ی مایشن و.. داشته باشیم سریع من قانون جذبی ام من اینو جذب کردم! ولی همون ادم وقتی با دوستش دعواش میشه قبول نمیکنه خودش جذب کرده

من فقط امروز این سوال برام پیش اومد چرا همه به من بد قولی میکردن ولی وقتی خودم این ادما باهم قرار میذاشتن بد قولی نمیکردن  یه مورد دیگه رو هم بگم چون من معلم و مشاور دبیرستان بودم تو دبیرستان یه دانش اموزی داشتیم باهم خیلی صمیمی بودیم این بنده خدا رو بچهای دیگه مسخره میکردن حالا از یه سری اتفاقایی که قبلا اوفتاده بود هی اینو مسخره میکردن (و منم از مسخره کردن بدم میاد) خیلی با بچها صحبت کردم تاثیر نمیذاشت یا اگه تاثیر میذاشت .. خیلی جالب بود مثلا با دو نفر صحبت میکردم که اقا کاری نکنین روحیه این بنده خدا خراب بشه  دو نفر دیگه میومدن مسخرش میکردن تا مادرش وسط سال اومد پروندشو گرفت ببرتش اون موقع من خیلی تو دوران  مطالهات قانون جذبم بودم خیلی کتاب میخوندم گفتم من بعید میدونم بردن این بچه بهش کمکی بکنه گفت نه من بچمو میخوام ببرم اون رفت  ومادرش بعد 3 ماه بهم زنگ زد گفت تو این مدرسه بیشتر اون مسخرش میکنن جالب اینه نه احل زیاد حرف زدن بود نه سوتی میداد که مسخرش کنن  و نه اصلا از لحاظ ظاهری مشکلی داشت که مسخرش کنن فقط میتونم بگم اینو خودش برای خودشش میساخت .... ادامه در فایل صوتی

دانلود فایل آموزشی

تعریف قانون جذب چیست؟ با یک سرچ ساده در ویکی پدیا میتونیم بفهمیم که قانون جذب یک قانون ثانویه است و قانون اصلی قانون ارتعاشات است این چیزی است که استر هیکس با تهیه کنندگان فیلم راز بخاطرش به مشکل خوذد{درفیلم راز گفته نشد} اسم قانون جذب را نیز استر هیکس گذاشته است خانم هیکس گفت به من نگفته بودند میخواهند ارتعاش رو پاک کنند از فیلم راز وگرنه من تو این فیلم اصلا شرکت نمیکردم

قانون ارتعاش میگه دو چیز شئء که هم ارتعاش هستند همدیگر را جذب میکنند اصلا بحث فکر کردن من به ماشین نیست اصلا بحث فکر کردن من به سلامتی نیست! بحث تجسم من نیست من ثابت میکنم تجسم خلاق در 90 درصد مواقع تاثیر منفی دارد! شما وقتی میتونید سلامتی رو جذب کنید که با سلامتی هم ارتعاش شوید وقتی میتونید ماشیت رو جذب کنید که با داشتن اون ماشین هم ارتعاش شوید وقتی کامل با اون یکی بشید مفهوم ارتعاش رو من در فایل های اموزشی دیگه باز میکنم {شعر مولانا} گرم گرمی رو میکشه اگه میخواید پول داشته باشید باید  وجودتون با پول یکی باشه گرم گرمی رو میکشه اگه میخواید روابط خوب داشته باشید اگه میخواید تو زندگیتون عشق داشته باشید باید تو وحودتون عشق باشه باید ارتعاش عشق ارتعاش ثروتمندی به جهان بدید اصلا فکر چیزی رو نمیسازه! فکر تنها هیچ نیرویی نداره من الان از کجا بدونم چه ارتعاشی دارم؟ جئاب:از اونجایی که احساس خوبی دارم یا احساس بدی  شما به راحتی میتونید تو خیالتون ویلا روابط خوب و.. رو بیارید ولی احساس خوبی نداشته باشید اون یعنی دارید ارتعاش منفی اون خواسته رو میدید و هر لحضه دارید ازش دورتر میشید مغز شما یک ارتعاش به جهان میفرسته و یک احساس به شما و این دو همیشه برابر اند  مغز شما احساس رو به شما میفرسته تا مطلع بشید دارید چه ارتعاشی رو به جهان هسی میفرستید{ادامه در فایل صوتی}

پخش انلاین فایل صوتی اموزش:

دانلود فایل اموزشی

 متن سوالات فایل پاسخ به سوالات شماره ۸۱

 سلام استاد عزیز من چند هفته است که به طور اتفاقی با کانالتون آشنا شدم. مطمئنم خودم جذب کردم. من یک مشکلی دارم، یه بیماری که ترس دارم ازش، ترس از آبرو. به خاطرش از همه فاصله گرفتم. حسم خوب نمیشه
چرا وقتی به از بین بردن مریضیم فکر می‌کنم نتیجه عکس می‌ده؟

 سلام آقای شریفی. من نمی‌تونم به یک ترکیب درستی از قانون جذب، اختیار انسان، حکمت و قسمت خداوند برسم.
امکان داره من برای چیزی تلاش کنم و حسم رو بهش خوب نگه دارم اما خدا نخواد و همه چیز به هم بریزه؟

 سلام آقای شریفی من یک ماهه که با کانالتون آشنا شدم. حال و هوای زندگیم خیلی خوب شده. من جذب‌های خودم خیلی کمه اما به دیگران که یاد میدم خیلی خوب جذب می‌کنند، چرا؟

#امیر_شریفی

دانلود فایل پاسخ به سوالات

سلام به سایت  Positive Think Tank خوش آمدید!
 متن سوالات فایل پاسخ به سوالات شماره ۷۹

 من تقریباً دو ماهه که در کانال شما عضو شدم. من مسئولیت تمام اتفاقات زندگیمو قبول کردم، و دائماً سعی می‌کنم احساسمو خوب کنم و ارتعاش مثبت بفرستم؛ اما بعضی وقت‌ها مثل امشب دلم می‌خواد گریه کنم.

 آیا گریه کردن برای تخلیه شدن، ارتعاش منفیه؟ می‌ترسم که نکنه اون همه تلاشم خراب بشه.

 چطور با خواسته‌هامون هم‌فرکانس شویم؟ با توجه به این که خودتون گفته بودید قانون جذب یک زیر مجموعه از قانون ارتعاشاته.

 تمرینات شما حتی اگه کامل هم انجام نشه، حس آدم رو خوب می‌کنه. باید چه‌کار کنم که بتونم همۀ تمرینات رو کامل انجام بدم؟

دانلود فایل پاسخ به سوالات

 متن سوالات فایل پاسخ به سوالات شماره ۸۰

 سلام، می‌شه بگید از بین شغل‌های موبایل فروشی و آرایشگری مردانه کدام بهتر است؟ دو راهی سختیه.

 برای افزایش وزن در مدت زمان مشخص، آیا تجسم کافیه؟

 شما گفته بودید برای کاهش وزن، هنگام غذا خوردن تصور می‌کردید سوخت و ساز بدنتون بالا می‌ره. برای افزایش وزن چه پیشنهادی می‌دهید؟

 من دوست دارم در پیشگاه خدا با نماز و راز و نیاز، و گاهی با گریه و اعتراف به اشتباهاتم، به خدا نزدیک‌تر بشم. آیا این منفیه؟

 من تا حالا نتونستم با جنس مخالف ارتباط داشته باشم، همه‌ی روابطم به یک شکل تموم می‌شه. من هم چیزی کم ندارم اما بعد از مدتی، کاری می‌کنند که من از اون کار متنفرم و سردرگم می‌شم. چرا کسی رو جذب نمی‌کنم که کنار من بمونه؟

دانلود فایل پاسخ به سوالات

سلام به سایت  Positive Think Tank خوش آمدید!
 متن سوالات فایل پاسخ به سوالات شماره ۷۷

 من چند ماهه که دارم روی جذب کار می‌کنم. مشکلم اینه که تا دو قدمی خواسته‌هام می‌رسم، همه چیز خوبه؛ اما یهو همه چیز به هم می‌ریزه و میرم سر خونه‌ی اول.

 چه‌کار کنم؟

 چه‌طور می‌تونم محبت و عشق خانواده‌ی همسرم بخصوص خواهر و مادر همسرم را به خودم جذب کنم؟

 من می‌تونم برای همسرم جذب کنم؟

 چرا من با هر پسری دوست می‌شم، نمی‌تونم جذبش کنم

دانلود فایل پاسخ به سوالات

 متن سوالات فایل پاسخ_ ه سوالات شماره ۷۸

 با سلام خدا قوت خدمت شما آقای شریفی و همه کسانی که برای پروش افکار زحمت می‌کشند. آقای شریفی می‌شه راهکار برای بخشیدن خودمون بدید؟

 وقتی که مسئولیت اتفاقات زندگی رو قبول می‌کنی یه حس قوی سرزنش میاد سراغت اونو چه جوری از بین ببریم؟

سلام آقای شریفی همه‌ی ویس‌هاتونو گوش می‌دم واقعا عالی‌اند.

 فقط یه سوال اونم اینه که هر کاری می‌کنم به خودم حس عالی داشته باشم موقتیه.

 اعتماد به نفسم هم پایینه. چیکار کنم؟

 سلام آقای شریفی سه هفته است عضو کانال شدم، مشکلات زیادی دارم ولی مهمترینش بیماری مادرمه که دکترها ناامیدم کردند.

 متاسفانه نمی‌تونم حالم رو خوب نگه دارم. خواهش می‌کنم راهنماییم کنید.

دانلود فایل پاسخ به سوالات

سلام به سایت  Positive Think Tank خوش آمدید!
 متن سوالات فایل پاسخ به سوالات شماره ۷۶

 سلام آقای شریفی،  شما عالی هستید
شما گفتید همه‌ی خوبی‌ها از سمت خداست و شر از سمت خودمونه. آیا این‌ها با آزمایشات الهی در تضاد نیست؟

 اصلا اینو نمی‌فهمم، اگه همه چیز از سمت خودمونه پس آزمایشات چیکار می‌کنند؟

 ممنون می‌شم جواب بدید

 سلام خدمت آقای شریفی، من یک سوال دارم. فرض کنید من یه پیکان دارم، حالا تصور پورشه می‌کنم از طرفی هم باید به خاطر داشتن پیکان خدارو شکر کنم و رو خوبی‌هاش تمرکز کنم.

 این تصور یه ماشین بهتر، انسان رو از وضع موجود ناراضی نمی‌کنه؟

 سلام وقتتون بخیر. مدت زیادی نیست که با کانالتون آشنا شدم و در این فاصله‌ی کم از فایل‌های صوتیتون خیلی انرژی مثبت گرفتم و حس می‌کنم واقعا مطالبش برام مفیده.

 من ۳۰ سالمه، تحصیلات عالی، خانواده‌ و سطح زندگی خوبی دارم. حدود ۶ سال پیش با کسی آشنا شدم،  خیلی مذهبی و خوب به نظر میومد. تا اینکه دو سال بعد متوجه شدم اعتیاد شدید داشته. رابطه را تموم کردم بعد با فرد دیگه‌ای آشنا شدم که اونم به دلیل پنهان کاری و دروغگویی طرفم تموم شد.

 بعد دوباره ازدواج کردم با کسی که فکر می‌کردم از همه لحاظ قابل اعتماده اما متاسفانه اونم اعتیاد داشت. وقتی جدا شدم کسی به خواستگاریم اومد که با تحقیقات فهمیدیم که قبلا اعتیاد داشته، تمام این‌ها منو به فکر فرو برد که شاید مشکل از منه،  شاید خودم یه جوری این افراد رو جذب می‌کنم.

 چیکار کنم که فرد مناسبم رو جذب کنم؟  منتظر پاسختون هستم. یک دنیا تشکر

 سلام عذر می‌خوام، من از خدمت شما سوالی داشتم. من فایل‌های شمارو گوش میدادم شما گفتید مطمئن باشید جهان اشتباه نمی‌کنه ولی من فکر می‌کنم یه سری رفتارها و اعتماد‌های اشتباهم باعث شده که من در شرایط الانم باشم و احساس می‌کنم جهان برای من چیز دیگه‌ای در نظر گرفته بود و من از دستش دادم.

 از نظر شما رفتار‌های ما بر طبق و اراده‌ی جهان است؟ این ما هستیم که اشتباه می‌کنیم و مسیر را به روی خودمان می‌بندیم؟

دانلود فایل پاسخ به سوالات

سلام به سایت  Positive Think Tank خوش آمدید!
 متن سوالات فایل پاسخ به سوالات شماره ۷۴

 کار اهرم رنج و لذت چیه؟

 آیا زیبایی صورت رو هم می‌شه جذب کرد؟

 من این‌قدر به قانون جذب ایمان دارم که وقتی حسم بد می‌شه می‌ترسم؛

 چیکار کنم؟

 چطور احساسم رو خوب کنم؟

 من تازه یک هفته‌ست با کانالتون آشنا شدم. با یه کانال دیگه جلو می‌رفتم و هنوز هم هستم. کتاب راز و معجزه سپاس راندا برن رو هم خوندم. حتی قبل شروع سال اهدافم رو طوری نوشتم که بهش برسم. وقتی هدفم رو تجسم میکنم لبخند میاد رو لبم انگار که اونجا و تو اون لحظه هستم.

 می‌خوام بدونم که حتماً باید پر انرژی و پر خنده باشیم طوری که همه بگن چرا اینقدر شادی؟ تا اتفاقای خوب بیفته؟

دانلود فایل پاسخ به سوالات

⁉️ متن سوالات فایل پاسخ به سوالات شماره ۷۵

 من ۱۸ سالمه، چند وقته ترس از مردن همه فکرمو مشغول کرده. هرچی سعی میکنم به اتفاقات خوبی که دوست دارم بیفته فکر کنم بازم می‌ترسم.

 چیکار کنم با ترس از مرگ؟

 آقای شریفی، کتاب پرسش‌های کوانتومی آقای رابینز رو می‌خوندم نوشته بود هر روز سوالاتی کنید که با "چگونه" شروع می‌شود. مثلا چگونه درآمدم رو بیشتر کنم، اما شما گفتید با "چگونه" سوال نپرسید.

 ممنون میشم توضیح بدید.

 من به هر موضوعی یا اتفاقی فکر می‌کنم بر عکسش پیش میاد.

چرا اینجوری میشه؟

دانلود فایل پاسخ به سوالات